در واقع این فطریه در درجه اول به فامیل مستحق و بعد به همسایه مستحق و آشنای مستحق و بعد از آنها به مستحق شرعی که کور و کر و ناقص العضو بود تعلق میگرفت، اگر فطریه دهنده خودش مستحق شرعی و عرفی بود و توان پرداخت نداشت، نقد و جنس فطریه اش را میان خود و زن و بچه اش دست گردان کرده و به مصرف میرساند.
هنگام بیرون آمدن از خانه هم باید خنجری به پر شال یا شمشیری از روی عبا مانند کسی که به جنگ یا جهاد میرود حمایلش باشد و طرز حرکتش هم به سمت مصلی، چالاک وشتابان باشد و سایرین به دنبالش بدوند.
برای برپایی نماز عید فطر هم مأمومین هر امام جماعت از اول آفتاب روز عید با پای برهنه با در خانه او میرفتند و مشغول تکبیر، ذکر الله اکبر و الحمدلله کثیراً میشدند، مکبری هم الله اکبر گفته و دیگران تکرار میکردند، بعد از هر ۴ الله اکبر یک بار (الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر، و لله الحمد علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولینا) میگفتند و این کلمات را با هروله کردن و خود را تکان دادن تکرار میکردند تا امام جماعت لباس پوشیده و آماده شده و از خانه بیرون بیاید.
در پایان با خاک تربت، خرما یا مویز افطار میکردند و از راهی که غیر از راه اول بود امام را به خانه اش رسانده و متفرق میشدند.
شعف و حال و هوای سحرها و افطارهای ماه مبارک رمضان باعث شده تا حتی بسیاری از روزه اولیها یا تا صبح بیدار بمانند و یا از پدر و مادرشان بخواهند تا آنها را برای ادای نماز این روز بزرگ بیدار کنند.
جعفر شهری در جلد سوم کتاب طهران قدیم چنین آورده است: «هر زمان دسترسی به مستحق ممکن نبود، فطریه را اگر گندم بود ۴ عباسی و اگر برنج بود ۲ قِران (۲ ریال) تا ۲ قران و نیم کنار گذاشته یا اگر پول موجود نبود از اشیاء غیرضروری اتاق چیزی مانند لاله، جار (چراغهای سقفی پایه بلندِ مرمری با لولههای حباب دار نفت سوز)، کاسه و بشقاب و … را نیت کرده، پیش خود گرو میگذاشتند و پس از پرداخت فطریه که باید در اولین فرصت انجام میگرفت، از گرو خارج میکردند.»