دانشگاههای تراز اول از پژوهشهای اندیشمندانه بیزارند؛ پژوهشی که در ذات خود به قدرت بیاعتماد، به شدت مستقل و اغلب ضد سیستم است. این دانشگاهها آموزش را ول محور رشتههای تحصیلی به صورت بسیار جزئی تخصصی شده و پاسخهای طراحی شده است بنا میکنند. رشتههای تحصیلی تثبیت شدهای که این دانشگاهها ارائه میدهند_ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی_ و مطلوب شرکتهاست با مولفههایی روشن، ازجمله برتری بازار آزادِ بدون محدودیت، و نیز با دایره لغاتی به شدت تخصصی شده عرضه میگردد.
|
در بخشی از کتاب میخوانیم: ناکامیها متعددی که کشور ما را از هر سو احاطه کرده است، از اقتصاد دچار سوء مدیریت گرفته تا تضییع حقوق قانونی مردم و کمبود خدمات بهداشت عمومی و شکست کامل در خاورمیانه، همه محصول موسساتی است که نخبگان تحصیلکرده ما را بیرون میدهد و از آنها حمایت میکنند. دانشگاههای هاروارد، یِیل، پرینستون، استنفورد، آکسفورد، کیمبریج، تورنتو و موسسه مطالعات سیاسی پاریس به همراه اغلب دیگر دانشکدههای تزار اول در امر آموزش پرسشگری و تفکر به دانشجویان معمولی و پیشپاافتاده عمل میکنند و در عوض توسط فیلتر آزمونهای یکسان شده، فعالیتهای تقویتی، کلاسهای اِیپی، معلمان خصوصی گرانقیمت، مدارس خصوصی باکلاس، آزمونهای ورودی و تمکین کورکورانه از صاحبان قدرت تمرکز خود را بر تربیت فوجفوج مدیران مطلوب سیستم معطوف میکنند. مسئولیت سقوط اقتصاد جهانی در خطی مستقیم از محوطههای آراسته و تالارهای دانشگاهی کیمبریج و نیوهِیون و تورنتو و پاریس تا مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی امتداد مییابد.