موضوع این نوشتار، تعیین میزان نقش یهودیان و نازیها در جنگ جهانی دوم و مقصرین آن و تطهیر کردن هیتلر نیست بلکه مطالعه مختصر روندی است که موجب گشته اکنون بخش بزرگی از افکار عمومی یهودیان را مظلومینِ آن نبرد بدانند و همان روش امروز در قبال مردم غزه ادامه مییابد.
ابن روند نعل به نعل امروز در قبال حماس و مردم غزه نیزجاری میشود و دستگاه تبلیغاتی غرب با خبرسازیهایی چون سر بریدن اسرائیلیها توسط حماس، درصدد آن است که از طوفانالاقصی، هولوکاستی دیگر در فضای افکار عمومی بسازد تا پس از آن هر اقدام ضد فلسطینی و جنایتی حتی علیه کودکان نوعی «دفاع مشروع» تلقی شود. آنها میخواهند بگویند باز هم ما یهودیها را میکشند و قتل عام میکنند.
«می دانم خیلی نگران تلفات انسانی هستید، ولی درباره تلفات انسانی با شما هم نظر نیستیم. ما این حملات را علیه مدارس، مساجد، بیمارستانها و دانشگاهها انجام میدهیم و یکی از تلاشهای ما این است که تلفات انسانی را به حداکثر ممکن برسانیم. میدانیم که این را درک میکنید، ولی اگر درک نمیکنید نیازی نمیبینیم که این را به شما (کلینتون)، آقای اوباما و جامعه جهانی توضیح دهیم.».
«آلمان باید از بین برود!» عنوان کتابی حدود ۱۰۰ صفحهای است که در سال ۱۹۴۱ توسط تئودور نیومن کافمن منتشر شد. در این کتاب کافمن پیشنهاد نسلکشی آلمانیها از طریق عقیمسازی اجباری همه مردم آلمانی ها را میدهد.
حال آنکه برخلاف یهودیان که سند متقنی در انجام این جنایت بزرگ توسط نازیها ارائه نمیدهند و راه پژوهش در این باب را بسته اند، ادعاهای تاریخی وجود دارد که اتفاقا این یهودیان افراطی بودند که قصد نسل کشی و عقیم سازی آلمانیها و تجزیه آلمان را دربرنامههای خود داشتند.
گروه سیاسی خبرگزاری برنا- محسن صمیمی فعال رسانه ای: روند اتفاقاتی که این روزها در محیط جنگ روانی و میدانی صهیونیستها در قبال غزه رخ میدهد، شباهت زیادی با وقایعی در ۸۰ سال پیش دارد.
هرچند خبرسازیهایی، چون سر بریدن توسط حماس به نتیجه نرسید و هرچند ضربهای که به حیثیت و جایگاه این رژیم خورده قابل ترمیم نیست، ولی تجربه تاریخی نشان داده کسانی پیروز نهایی جنگها هستند که راویان خوبی از افکار عمومی و تاریخ باشند؛ و این شاید راز شهادت هدفمند چندین خبرنگار مستقر در غزه در روزهای اخیر باشد. این رژیم خبرنگاران را در غزه و جنوب لبنان به شهادت می رساند که در نهایت روایت جعلی خود را به دور از چشم خبرنگاران حقیقی به گوش جهانیان برساند.
راز این دشمنی با نازیها رشته درازی دارد ولی کافمن معتقد بود همه مردم آلمان که در سن زاد و ولد هستند، باید به اجبار عقیم شوند و این تنها راه ایجاد صلح است. او همچنین نقشه جامعی در مورد تقسیم کشور آلمان و واگذار کردن آن به کشورهای همسایه ارائه کرد. انتشار این کتاب در سالهای نخست جنگ جهانی دوم، از عمده دلایل استدلال سران نازی در رابطه با توطئه یهودیان علیه کشور آلمان بود.
هافمن یک یهودی بود که در منهتن نیویورک به دنیا آمده بود و توصیه او به نسلکشی توجه زیادی در آلمان یافت. نوشتارهای نازی کتاب را به عنوان «نهایت نفرت یهودیان» میخواند و فرانکلین روزولت را متهم به همکاری با آن میکرد.
این اظهارات نتانیاهو مربوط به روزهای اخیر که صهیونیستها حسابی از حمله جانانه حماس به مواضعشان خشمگین شده اند نیست؛ بلکه حدود ۹ سال پیش و در نشستی مطبوعاتی در اورشلیم خطاب به وزیر خارجه وقت آمریکاست.
انتهای پیام/
امروز اگر در خیابانهای اروپا و یا ورودی دانشگاههای بزرگ جهان از یهودیت و تاریخ آن بپرسید، قطعا یکی از نکاتی که به آن اشاره میشود، ماجرای هولوکاست و کشتار بیرحمانه یهودیان در کورههای آدم سوزی است و اینکه اینها چقدر مظلوم واقع شده اند. این امر آن قدر بدیهی شده که در فضای آکادمیک و رسانهای انتقاد از هولوکاست نه تنها در چارچوب قانون، بلکه با پشتوانه پذیرش انسانی، امری غلط و مغایر با حقوق انسانی است و هرکسی این داستان را به چالش بکشد، لابد بویی از انسانیت نبرده است.
مارشالکو نویسنده کتاب «فاتحین جهانی» معتقد است که «باید اسرائیل یا همانحکومت جهانی یهود را بهعنوان تنها جنایتکار واقعی جنگ جهانی دوم معرفی کرد نه سران آلمان نازی را که در دادگاه نمایشی نورمبرگ محاکمه و اعدام شدند. همچنین با شرارتهایی که فرانکلین دی روزولت رئیسجمهور آمریکا کرد، نه هیتلر و استالین که او را بهعنوان شرورترین چهره قرن بیستم معرفی کرد.»
صهیونیستها به وضوح در وهله اول برای کاستن از بار شکست مفتضحانه، سعی دارند با بهره گیری از آن عقبه تاریخی، چهرهای مظلومانه از خود به جهان بازنمایی کنند تا در وهله دوم بتوانند با نهایت توان به نسل کشی و نابودی مردم و زیرساختهای غزه ادامه دهند.