چالش بعدی ما خرید مایحتاج شرکتهای معدنی از کارخانههای گمنام چینی است که متاسفانه از نظر تکنولوژی نیز به اندازهای توانمند نیستند که صنایع ایران نیازمند آنها باشند و تولید کنندۀ ایرانی نادیده گرفته میشود بنابراین به زعم بنده لازم است که دولت طوری سیاستگذاری کند که اگر دستگاهی مشابه داخلی با کارکرد قابل قبول دارد، مغلوب وجود انحصار در نشانهای تجاری خارجی نشود و شرکتها از تولید داخل برای رفع نیازهای خود استفاده کنند.
توسعۀ فناوری واقعیت گسترده برای آموزش مجازی مهارت به پرسنل و شناسایی خطرات بالقوه موجود در معادن، فعالیت دیگری بود که توسط ما حمایت شد و بازخورد خوبی نیز داشت. تامین مالی جمعی پروژههای معدنی با استفاده از فناوری بلاکچین یکی دیگر از استارتاپهای حمایت شده توسط کانیبوم بود که سبب رشد تؤامان صنایع معدنی هدف و خود استارتاپ مورد نظر شد. چاپ سهبعدی یک دستگاه استراتژیک برای یکی از مجموعههای بزرگ معدنی کشور توسط یکی از استارتاپهای حمایت شده توسط کانیبوم، دیگر نمونۀ موفق استفاده از فناوری در صنعت معدن است که میتوانم به آن اشاره کنم. مجموهۀ این موفقیتها سبب شد تا معادن بزرگ دولتی که روزی به درخواستهای ما پاسخ نمیدادند، امروز خود پیشقدم اجرای پروژههای مشترک شوند.
استارتاپها هر کدام مدلهای درآمدی مختص به خود را دارند، استارتاپی که فعالیت پلتفرمی دارد کار میکند به طور معمول از چند منبع درآمدی برای خود جریان سود درست کرده است اما به طور کل میتوانم اینطور پاسخ بدهم که راههای مختلف درآمدی مانند فروش لایسنس، دستگاه و حتی مواد معدنی برای آنها وجود دارد.
نمونههای زیادی را میتوان در حوزههای مختلف نام برد، برای مثال در عرصۀ اکتشاف، شرکت دانش بنیانی وجود داشت که موفق شد با استفاده از فناوری هوش مصنوعی بدون نیاز به حفاری و حضور میدانی محدودۀ تقریبی دقیقی از محل تجمیع مواد معدنی را مشخص کند، فناوری که سبب ارتقاء عملکرد نهایی معدن، افزایش کمی و کیفی مواد استخراج شده و … میشود.
مجموعۀ این مسائل باعث شد تا تصمیم بگیریم نمونههای کوچک ولی عملیاتی از فعالیتهای استارتاپهای حوزۀ معدن را به وهلۀ اجرا در بیاوریم تا داستانهای موفقیت عینی دانش بنیانها پیش روی چشمان معدنداران قرار بگیرد تا مدیران معادن بزرگ به این باور برسند که فرصت استفاده از فناوریهای جدید بیش از هزینۀ آنها است از طرف دیگر معدنداران کوچک هم قبول کنند که اعتماد به این فناوریها ارزشمند است.
مورد موفق دیگر استارتاپی بود که موفق شد تا یک سیستم موقعیتیاب آفلاین طراحی کند که کمک زیادی برای حفظ جان پرسنل معدن میکند، پیش از توسعۀ این تکنولوژی پرسنل واحدهای مختلف معدن از جمله ایمنی کار گاهی پیش میآمد که داخل مسیرهای معدن میشدند اما انفجار گازهای درون معدن مانع بازگشت آنها میشد، تیمهای جستجو نیز موفق به شناسایی به موقع پرسنل نمیشدند بنابراین از دنیا میرفتند اما رشد تکنولوژی RTLS (موقعیت یاب آفلاین بدون درنگ) این مشکل بزرگ را هرروز کمرنگتر از گذشته میکند.
معادن کوچک هم به واسطۀ ریسک ذاتی که فعالیت در حوزۀ معدن دارد از این کار اجتناب میکنند؛ چرا که سرمایۀ کمی دارند و پیشبینی دقیقی از آینده ندارند به همین جهت ریسک استفاده از فناوریهای جدید را نمیپذیرند.
این برنامه یک رویداد تخصصی سرمایهگذاری در حوزه معدن و صنایع معدنی بود هدف اصلی آن حمایت از شرکتهای دانشبنیان و استارتاپهای فعال در این صنعت بود، ما در این برنامه به دنبال ایجاد پل ارتباطی و تعامل سازنده میان استارتاپها و سرمایه گذاران حوزۀ معدن بودیم تا فناوری بتواند گسترش بیشتری در این صنعت پیدا کند.امیدواریم با سرمایه گذاریهای صورت گرفته در این سکوی پرتاب در آیندۀ نزدیک شاهد اتفاقات مثبت بیشتری در حوزۀ ضریب نفوذ فناوری در صنعت معدن باشیم.
یکی از راهکارهای ما به دست آوردن نظام مسائل آنها و دغدغههایی که داشتند، در خلال بازدیدهای میدانی و تخصصی بود تا بتوانیم طرحهای توجیهی بنویسیم که زبان آن مورد فهم مشترک ما و معدن داران محترم باشد. بعد از آن طرحها در اختیار مجموعههایی قرار میگیرد که امکان بالقوۀ حل مسئله را دارند اگر هم برای اجرای راهکار موردنظر نیاز به زیرساخت آزمایشگاهی یا کارگاهی داشته باشند، کانیبوم به عنوان یک شتابدهنده آنها را تقوبت خواهد کرد که حلقۀ اتصال بین آنها و صنعت معدن برقرار شود.
مسئلۀ بعدی که ما در صنعت معدن با آن روبرو هستیم، استفادۀ عموم شرکتهای دولتی از تجهیزات، دستگاهها، روشها و پروسههای وارداتی است، اغلب آنها نیاز خود را به صورت IPC (مهندسی، خرید، اجرا و اورهال توسط فروشنده) تأمین میکنند که همین مسئله سبب میشود تا نتوانیم به بررسی و شناخت آن محصولات بپردازیم؛ چرا که فروشنده بلافاصله بعد از کوچکترین اقدام فنی روی دستگاه، آن را خارج از شمول گارانتی معرفی میکند بنابراین عملاً امکان نوآوری صنعتی از ما سلب میشود.
واقعیت این است که پیش از این معادن بزرگ به دلیل اینکه فکر میکردند از دست رفتن درآمد روزانه معدن در زمانی که مشغول فعالیت دانشبنیان هستند، ارزش بها دادن به یک فعالیت علمی را ندارد به خصوص اینکه نتیجه از پیش مشخص نیست از بها دادن به شرکتهای دانش بنیان طفره میرفتند.
باید اذعان کرد سرمایهگذاری در صنعت معدن از جمله مصادیق سرمایه گذاری جسورانه و ریسکپذیر محسوب میشود بنابراین به طور معمول افرادی که برای سرمایهگذاری در ایت حوزه ورود پیدا میکنند، درصد معقولی از ریسک را پذیرفتهاند اما در عین حال وقتی به سوددهی میرسند، متوسط بازگشت سرمایه آنها دهها برابر منفعت کسب شده از صنایع دیگر مانند IT است به همین جهت افراد ریسک سرمایهگذاری در معدن را میپذیرند.
جالب است که این نکته را هم بدانید، سال 2019 در کشور استرالیا بالغ بر 40 میلیون دلار سرمایه گذاری خطرپذیر انجام شد و دهها برابر بازگشت سرمایه توسط این شرکتها محقق گردید، البته ما مذاکراتی با صندوقهای بیمه سرمایه گذاریهای معدنی و برخی شرکتها داشتیم تا بتوانیم به کمک آنها ریسک سرمایهگذاری را کاهش دهیم اما برای اظهار نظر دقیق نیاز به زمان بیشتر وجود دارد.
به زعم بنده تا حد قابل قبولی در این مسئله پیشرفت داشتیم، ما روز اولی که فعالیت خود در کانیبوم را شروع کردیم، بیش از هرچیز قصد از بین بردن فضای سرد میان شرکتهای دانشبنیان و جامعه سنتی معدنداران را داشتیم.