وی ادامه داد: پسرم مدرک کارشناسی رشته حقوق را از دانشگاه قوه قضائیه اخذ کرد و در مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق بین الملل در حال تحصیل و در قطار شهری مشهد مشغول به کار بود.
حسین برای رفتن به سوریه مرخصی بدون حقوق میگرفت
احداث کفشداری در حرم امام حسین (ع)
هریری می گوید: روزی که خبر شهادت حسین را به من دادند بسیار مستاصل شدم، بعد از مراسم به فرزندانم گفتم داداش تمام شده به زندگی روزمره خود ادامه دهید، به اتاقم رفتم و به خدا گفتم اگر شهدا زنده هستند یک دیدار برای ما بگذار، لب تخت نشسته بودم، یکدفعه دیدم اتاق روشن شد، گفتم برق را خاموش کن، گفت: بابا جان حسین هستم، فراموش کَردم از خدا او را طلب کرده بودم، خواستم از جایم برخیزم مرا بغل کرد، گفتم کجایی؟ مگر نمی دانی جانم به جانت بند است، گفتند: شهید شده ای، گفت که درست می گویند شهید شده ام اما شهدا زنده اند، الان بیشتر می توانم به شما خدمت کنم، درست می گفت هر لحظه نیت کنیم کاری را انجام دهیم سریع انجام می شود، هر چند خواسته های ما دنیایی نیست.
وی افزود: حسین پسر کوچک ما بود و بسیار به او وابسته بودیم عقیده بالاتر از دلبستگی است وقتی دیدیم حرم حضرت زیینب (س) در خطر است توانستم از او دل بکنم و اجازه دهم به سوریه برود.
اتاق شهید هریری در منزل پدرش
هریری با بیان اینکه پسرم افتخار خدمت در حرم امام رضا و اباعبدالله حسین (ع ) را داشت و در انجام کارهای خیر پیش قدم بود، افزود: ایام اربعین به حسین گفتم به کربلا برویم گفت برای شما ویزا گرفتم بروید من هم می آیم، ما به کربلا رسیدیم بعد از معاینه بهانه آوردند و گفتند قلب شما مشکل دارد باید به ایران بازگردید هر چند حس کَردم پرنده ای از قلبم پرگشود، بعد از اینکه به خانه آمدیم خبر شهادت حسین را به ما دادند.
لباس دامادی شهید در اتاقش
شهادت چهار ماه بعد از ازدواج
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف