آیا هنوز زمان عمومی شدن آزمایش‌های ژنتیکی نرسیده است؟

با خودشان می‌گویند اگر آن آزمایش را نمیدادم و از بالا بودن آن شاخص مطلع نمی‌شدم، حالا اینقدر هزینه نمی‌کردم و استرس تحمل نمی‌کردم، من فکر می‌کنم زندگی محل عرضه چالش‌هاست و با همین دانستن‌ها و مواجهه‌ها و حس‌های متضاد است که روح تعالی پیدا می‌کند.

 

به گزارش برنا؛ اکثر ما در طول حیات بارها با این پرسش‌ها در ذهن خود مواجه می‌شویم و گاه سعی می‌کنیم با پاک کردن صورت مساله به آن فکر نکنیم. این سوال در علم بیولوژی نیز مطرح است، انسان بر سر دو راهی دانستن و ندانستن، گاه ترجیح می‌دهد ندانستن را انتخاب کند چون از عواقب دانستن وحشت دارد و نمی‌داند که این دانش را چگونه مدیریت کند.

حال اگر تغییرات ژنتیکی منجر به ایجاد نقص در عملکرد این آنزیم‌ها بشوند، ممکن است آنزیم‌های کبدی نتوانند داروی وارد شده به بدن را تجزیه کنند و مواد موثر آن را به بافت‌های هدف برسانند، در نتیجه دارو نه تنها به بافت هدف نمی‌رسد، بلکه در بدن باعث عوارض جانبی نیز می‌شود. در صورتی که بیمار و پزشک از نحوه پاسخ بدن خود به داروها اطلاع داشته باشند، بدون تحمیل هزینه زیاد و مراجعه مکرر بیمار به پزشک، داروی مناسب با دوز متناسب با عملکرد کبدی بیمار تجویز می شود.

اینجاست که اهمیت غربالگری‌های ژنتیکی و لزوم انجام آن برای قشر آسیب‌پذیر آشکارتر می‌شود. اما همه مطلب بروز بیماری‌های نادر ژنتیکی نیست، بلکه مساله ساده‌تر از این حرف‌هاست. به‌عنوان مثال افراد بطور یکسان به مصرف داروها پاسخ نمی‌دهند، همه می‌دانیم که کبد به مانند یک کارخانه عظیم در بدن فعالیت می‌کند و نقش اصلی در جذب و تجزیه مواد ورودی به بدن از جمله داروها را دارد. آنزیم‌های کبدی مسئول این تجزیه و تحلیل در کبد هستند.

بخوانید:  حضور استاندار آذربایجان‌غربی در مناطق زلزله زده شهرستان خوی

آیا میوه درخت دانایی تلخ است؟ اگر هم به‌فرض تلخ باشد، چشیدن طعم تلخی همیشه بد است؟ آیا چراغ حیات با دانایی خاموش می‌شود؟ آیا بهتر است نفت غفلت در چراغ حیات بریزیم؟ این پرسش‌ها پاسخ قاطعی دارد یا مساله نسبی است؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف





منبع