سیدزاده در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: دسته سوم که به نظر من اکثریت فیلمهای ایرانی را در بر میگیرند فیلمهای مستقلی هستند که توسط افراد مستقل با سرمایههای شخصی که آنچنان زیاد هم نیستند و گاهاً با توجه به تطابق فیلمنامه با آنچه که حاکمیت مدنظر دارد مورد حمایت مالی اندکی نیز قرار میگیرند و اکثر فیلماولیها نیز آثارشان در این دسته میگنجد. این بخش از فیلمها با وجود داشتن دغدغه بازگشت سرمایه معمولاً با شکست مواجه شده و سرمایهشان برنمیگردد.
وی افزود: بخش دیگری از آثار سینمای ایران توسط بخش خصوصی سرمایهدار ساخته میشوند که فقط مختص گیشه هستند و هدفشان فروش بالا در اکران است. بخشی از این فیلمها آثار خوبی هستند و برخی هم فیلمهایی مناسبی نیستند و تنها هدفشان فروش با خنداندن مخاطب است و به همین دلیل هر نوع فیلمنامهای را به سمت تولید میبرند اما صدمات و لطمات فرهنگی این آثار بسیار بیشتر از سودی است که تولیدکنندگان از فروش به دست میآورند؛ اما بخش دیگری این آثار فیلمهای اجتماعی هستند که فیلمهایی چون «متری شیشونیم» و «فروشنده» را میتوان از این دست آثار دانست؛ فیلمهای اجتماعی با کیفیت که نگاهی جدی به گیشه نیز دارند.
وی افزود: فیلمهایی چون «رمانتیسم عماد و طوبا» و «پوست» که آثاری دغدغهمند، با کیفیت که در شریفترین حالت ممکن ساخته شدهاند در اکران کنار فیلمهای کمدی قرار میگیرند و شانسی برای عرض اندام ندارند و این روزها هم با اکران تعداد بالای فیلمهای سینمایی به آفت فیلمسوزی دچار شدهاند و وضعیت به مراتب بدتر از همیشه است. اگر شرایط به همین شکل باقی بماند این سینما از بین میرود و وزارت ارشاد باید کمکهای بلاعوضی برای آن در نظر بگیرد.