این غلط است اگر دعا بکند که خدایا! بلا بر سر من نیاور. بر خلاف سنت طبیعت و سنت الهی است. اصلاً خدا ما را خلق کرده است، برای اینکه از طریق بلاها امتحانمان بکند.
خدایا! بازخواست مکن مرا به لغزشهایی که برای من اتفاق میافتد. عذر مرا بپذیر در نابکاریهایی که ازروی خطا از من سر میزند و عذر مرا بپذیر و در این روز از خطاها و لغزشهایم درگذر، خدایا! وضع به گونهای نباشد که در این دنیا من نشانه تیرهای بلایا و آفات بشوم.
اینجا چنین تشبیهی کرده است و میگوید جوری نباشد که همه بلاها و حوادث روزگار مرا هدف قرار داده باشند که دائماً تیر بلا بر من فرود بیاید و من غرق در مصیبت و بلا و آفت باشم. البته این دعایی معقول و شایسته است، که اگر از خدا چنین چیزی بخواهیم خوب است.
به چیز کمیابی که در دسترس نباشد نیز عزیز گفته میشود، همانطور که به صاحب مرتبه عالی و شرافت و بزرگی، عزیز اطلاق میگردد. عزیز به تمام معنا، خداست. خداست که بر همهِ موجودات قادر است و هیچکس دسترسی به ذات مقدس او ندارد، و هیچکس توان ندارد که بر خلاف اراده خداکاری بکند.
«خدایا مؤاخذه نکن مرا در این روز به لغزشها و درگذر از من در آن از خطاها و بیهودگیها و قرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها و آفات، ای عزت دهنده مسلمانان. »
«واقلنی فیه من الخطایا و الهفوات» و اقاله کن مرا: یعنی در گذر از من به واسطه خطاهایی که از من سر میزند و لغزشهایی که برایم پیش میآید. «ولا تجعلنی فیه عرضاً للبلایا و الافات» خدایا! مرا غرض و نشانه بلاها و آفتها قرار مده.
اما یک وقت است که نه، یک حیوانی است که حالش را ندارد که راه برود و پیوسته باید شلاقش بزنی. در این حالت هم سرباز میزند، راه نمیرود یا گاهی از جاده بیرون میرود، گاهی میافتد، گاهی بر میخیزد؛ همه اینها را دارد. این، دیگر به درد تو نمیخورد. اگر این جور حیوانی را داشته باشی باید رهایش کنی.