به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ به مناسبت سومین سالگشت شهادت سردار پاسدار سپهبد قاسم سلیمانی نشست «پیوند عشق و تدبیر» با حضور و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا غلامی و دکتر عطااله رفیعی آتانی رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس عصر یکشنبه ۱۱ دیماه ۱۴۰۱ از در سالن فارابی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم برگزار شد.
او بیان کرد: هر کسی در متن جمهوری اسلامی زندگی کرد و بر اساس آن عمل کرد انقلاب به بستر سلوک معنوی و مدرسه او تبدیل می شود. شهید سلیمانی چنین فردی است. او در حال کنش اجتماعی وقتی در بستر انقلاب قرار می گیرد زمینه رشد معنوی اش هم فراهم می شود. در این مسیر راهنما ائمه معصومین و خداوند است.
او در پایان گفت: همه احکام اسلام اجتماعی چون ظرفیت کمال آفرینی و خدمت به هم نوع در آن وجود دارد و اساسا این ظرفیت انسان ساز است و انسان ها باید از این ظرفیت استفاده کنند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه معنویت راهش اجتماعی شدن است شما اگر خدمت بیشتری بکنید تعالی بیشتری کسب می کنید یادآور شد: وقتی فردی به بی نهایت وصل می شود همه وجودش عشق می شود امام خمینی هم در اواخر عمر بی قرار بود. این عشق در عشق به بندگان خدا جلوه می کند. نسل انقلاب برای امام می مرد. شهید سلیمانی هم می گوید جان من فدای تک تک مردم ایران. این مردم شامل همه جور مردم می شود که دزد هم درونشان است. بنابراین ایشان می گوید من می خواهم جانم فدای تک تک شما شود.
رفیعی آتانی در این نشست طی سخنانی گفت: من نخستین بار در یک پوستر اداری جملاتی از شهید سلیمانی را دیدم که در آن می گوید: «خدایا من آن دیداری از تو می خواهم که موسی از نفس ایستاد.» من این جمله را که دیدم خشکم زد که یک انسان باید چه حالی داشته باشد. بعد در وصیت نامه ایشان هم آمده که خدایا من تو را دیدم. این جملات از وجود ایشان بر آمده و باید این حقیقت وجودی را در دستگاه حکمت اسلامی شرح داد.
به گفته این استاد دانشگاه، انسان برابر با آگاهی است و اگر عمل در فرد دخل و تصرف می کند در آگاهی های او دخل و تصرف می کند بنابراین عمل منجر به تغییر آگاهی می شود و اگر مثبت باشد موجب توسعه وجودی فرد می شود و اگر منفی باشد این توسعه وجودی را متوقف می کند.
رفیعی آتانی با اشاره به آیه قرآن وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَگفت: انسان تا زمانی که می تواند در دنیا رشد کند نمی میرد. شهدا بعد از شهادت هم نزد خدایشان رزق می گیرند و خدا از شان معلمی خود به شهدا رزق می دهد. شهید تا بی نهایت رشد می کند اما ما بعد از مرگ رشدی نداریم.
او افزود: این عشق به بندگان خداست. بنابراین عشق به خدا در ایشان تبدیل به عشق به بندگان خدا شده است. این حال در شهید سلیمانی محصول تعالی وجودی است و ما در رفتار ایشان این تعالی وجودی را حس می کنیم.
او با تاکید بر اینکه بزرگترین اعمال اجتماعی ترین اعمالند بیان کرد: شما اگر نمازتان را به جماعت بخوانید چون اثرش بی نهایت است پاداشش هم زیاد است. برای تجرد نفس قوی ترین استدلال این است که نفس ممکن علم است و علم هم ماهیت مجرد دارد چون علم مجرد از ماده است و در جایی که خلق می شود آنجا هم باید مجرد باشد.
او گفت: من خیلی کتابخوان بودم و در جنگ جز گردان غواصی بودم و آن زمان کتاب های بنیادین خوبی می خواندم یک دوستی که شهید شد به من گفت راه این نیست. ما اینجا آمدیم یک شبه تمام شویم و واقعا هم این کار را کرد. او جوانی بود که دوم دبیرستان بود. در شب چهار ساعت بلند بلند مناجات و گریه می کرد و بسیاری از این دعاها را حفظ بود. یکی از دوستانم می گفت من خانه این شهید می رفتم مادرش می گفت آنقدر شب ها گریه می کرد که همسایه ها فکر می کردند مریض است. این حال محصول جهاد است. هر اندازه عمل اجتماعی تر باشد سخت تر است.
رفیعی آتانی با اشاره به اینکه در فلسفه اسلامی انسان برابر آگاهی است و هر چه آگاهتر باشد انسان تر است توضیح داد: ما هر چه با علم متحد می شویم وجودمان توسعه پیدا می کند. هر اندازه انسان عالم تر، انسان تر و هر چه انسان تر باشد خلیفه تر است و ارزش انسان به دانسته هایش است. انسان همه وجودش آگاهی است.
او بیان کرد: شهید سلیمانی صریح و روشن از انقلاب دفاع می کرد و مقابل آمریکا می ایستاد. او با تدبیر سیاسی در عرصه میدان حاضر بود و یک استراتژیست نظامی برجسته در سطح منطقه ای بود. اگر کسی می خواهد مردمی باشد نیاز به وسط بازی و ماست مالی کردن ندارد بلکه همان گونه که هست خودش را نشان دهد کافی است و شهید سلیمانی چنین بود.
این استاد دانشگاه بیان کرد: شهید سلیمانی در روزهای آخر عمرش بی قراری زیادی برای رهایی از جهان مادی داشت و تحمل ثانیه ها را هم نداشت. من در جنگ تحمیلی یک دوست طلبه شهید داشتم که این چنین بود و به روزشماری و ثانیه شماری برای رهایی از این جهان افتاده بود. یکی از دوستان نقل می کرد که ایشان می گفت اگر خودکشی حرام نبود خودکشی می کردم. این بی نهایت در قفس جسم مادی حبس شدن برای برخی سخت است. حالا باید توصیف کرد این بی نهایت چگونه رخ می دهد.