الهلال عربستان به عنوان پرافتخارترین و بزرگترین باشگاه آسیا قبل از این ماجرا همواره روی به استخدام ستارهها میآورد. چه در فصول اخیر که قبل از حضور رونالدو، آنها گومیس، جووینکو و ویلهلمسون را جذب کرده بودند و چه در دوران قدیم که الاتحاد دونادونی مسن را جذب کرده بود و العین، عابدی پله را.
اصل پروژه اما رسما از حضور رونالدو آغاز شد. کریستیانو بیشتر از یک ستاره، برای عربستان یک سفیر در نظر گرفته میشود. کسی که با چند صد میلیون دنبال کننده در شبکههای اجتماعی، به طوری ویژه رصد میشود و چه در آلاسکا و چه در هند. هرچند پیش از آن، سرمایه گذاری مالی عربستانیها با خرید نیوکاسل آغاز شده بود اما از آن پس عربستانیها دیدند با پول همهچیز «میشود». پس از این اتفاق آنها روی به جذب ستارهها، به شیوهای متفاوتی نسبت به دههها گذشته گرفتند و مستقیما دست روی ستارههای شاغل در اروپا گذاشتند. ابتدا کریم بنزما رسما الاتحادی شد و پس از او روبن نوز ۲۶ ساله و کولیبالی به الهلال عربستان پیوستند تا ما یک مساله را باور کنیم؛ این بار پروژه عربستانیها جدی است. همین حالا هم البته روزی نیست که نام یک بازیکن جدید برای حضور در عربستان در رسانهها مطرح نشود.
تیمهای ایرانی بارها قدرتهای کشورهای عربزبان حاشیه خلیج فارس را با حضور ستارگان شکست دادهاند اما عمدتا بر حسب اتفاق و با چاشنی تعصب بوده است. پرسپولیس السد را با ژاوی درون زمین و بیرون زمین برد اما آیا همیشه این غیرت بر کیفیت پیروز میشود؟ استقلال ۳ بار پیاپی الهلال را برد اما حالا ۲ شکست پیاپی مقابل این تیم دارد که روند نزولی موفقیتها را نشان میدهد. پس میتوان این نتیجه را گرف که اگر ما هم دست نجنبانیم، زیر ساختها را فراهم نکنیم و کم کم روی به جذب ستارههای باکیفیت (نه الحاجی گروها، پریراها و کامسوباها) نیاوریم، دیگر به عنوان قدرت اول قاره شناخته نمیشویم. هرچند که همین حالا هم آخرین گل قهرمانیمان در رقابتهای بینالمللی را محسن گروسی با تیم پاس در جام باشگاههای آسیای سال ۱۳۷۱ به ثمر رسانده. کسی که این روزها ۵۵ سال سن دارد!
در نهایت عربستان تصمیم به جذب ستارهها گرفت تا در دراز مدت به هدف خود در این پروژ برسد؛ هدفی چون میزبانی جام جهانی.
عربستان در حال سرمایهگذاری روی فوتبال خود است و برای این مساله از هیچ هزینهای واهمه ندارد. تمام هجمههای رسانهای را هم به جان خریده است. آیا این پروژه بازدهی دارد؟ آیا آینده فوتبال آنها روشن است؟
اولین قدم در راستای تغییر تصویر ساخته شده در رسانههای غرب را قطر برداشت. آنها میزبانی جام جهانی را گرفتند، لیگ قهرمانان آسیا را میزبانی کردهاند و حالا جام ملتهای آسیای بعدی را هم در کشور خود برگزار میکنند. آنها توانستند هواپیمایی قطر را روی لباس مشهورترین تیمها قرار دهند و بنیاد قطر اسپانسر را اسپانسر بارسلونا کنند. این ماجرا برای اماراتیها هم وجود داشت و پای آنها هام با سرمایهگذاری توسط گروه فوتبال سیتی و مالکیت تیمهایی چون منچسترسیتی، نیویورک سیتی و ملبورن سیتی به فوتبال باز شد.
پس از این اتفاق مهم (در همان ابتدا در زمان اعطای میزبانی به قطر) بود که دیگر کشورها هم به تکاپو افتادند و سردمدار این ماجرا عربستان بود. قبل از عربستانیها البته چین روی به استخدام ستارههای تقریبا تمام شده فوتبال اروپایی گرفته بود که البته پروژه آنها تمام و کمال شکست خورد. چینیها کوچکترین موفقیتی در لیگ قهرمانان به دست نیاوردند و در رقابتهای ملی حتی یک برد مهم هم کسب نکردند. هرچند که این انتقاد به آنها وارد بود که ستارههای تمم شده چون الشراوی، هالک و لاوتزی را جذب کردهاند. نه فوق ستارهای چون رونالدو را.