حق اهل بیت علیهم السلام درهمان روزهای اولیه وفات پیامبر از دست رفته بود و به تدریج که از روزگار حکومت زمامداران میگذشت در سایه القائات و دشمنیها حقوقشان بیش از پیش فراموش شده و ارزش و اعتبارشان کم رنگتر میشد. در عصر بنی امیه سعی براین شد که اهل بیت را به فراموشی بسپارند و همین کار را انجام دادند. کار امام صادق(ع) احیای اهل بیت علیهم السلام و توجه دادن عامه به سوی آن بود. در مردم این درک و اندیشه پدید آمد که تجدید نظری در این زمینه باشند و این محصول تلاش امام بود که دربین جامعه علمی و فقهی آن روز توانست این برجستگی رابه اثبات رساند و خود به عنوان فردشاخص اهل بیت علیهم السلام در عصر امامت درخشندگیهایی داشت و در نهایت در سایه زحمات امام افکار اسلامی و خط صریح و صحیح آن از نو متجلی گردید.
سازماندهی فکری مکتب:
به گزارش برنا؛ کاری که امام صادق (ع) انجام دادند، بسیار بدیع و اندیشیده بود. با استفاده از زمینه مناسبی که امام باقر (ع) فراهم آوردند و هسته اولیه علم و تدریس را پایه گذارده بود، شروع به فعالیت فرهنگی کردند.
عصر امام صادق (ع) یکی از طوفانیترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاشها و انقلابهای پیاپی گروههای مختلف، به ویژه از طرف خونخواهان امام حسین (ع ) رخ میداد، که انقلاب “ابو سلمه” در کوفه و “ابو مسلم” در خراسان و ایران از مهمترین آنها بوده است. و همین انقلاب سرانجام حکومت شوم بنی امیه را برانداخت و مردم را از یوغ ستم و بیدادشان رها ساخت. لیکن سرانجام بنی عباس با تردستی و توطئه، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند. دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنیامیه به بنیعباس طوفانیترین و پر هرج و مرج ترین دورانی بود که زندگی امام صادق (ع) را فراگرفته بود و از دیگر سو عصر آن حضرت، عصر برخورد مکتبها و ایدهئولوژیها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود، که از برخورد ملتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامی با دنیای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانی برای فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود.
دلیل اینکه مذهب شیعه را مذهب جعفری خواندهاند چیست؟
امام تحرک خاصی در دنیای علم و فقه پدید آورد و شاگردان خود را وادار کرد که شیوه تحقیق و بررسی و استنباط را بهکار گیرند و از قیاس برحذر باشند. ایشان با پایه گذاری فقاهت و فهم و صورت درسی دادن به مسائل باب مباحثاتی عظیم و پردامنه را گشود و با روشی که تعلیم میداد از آیات قرآن، احکام و قوانین اسلام را بیرون کشید. ایشان باب اجتهاد را باز گذاشتند و قانون آزاداندیشی را ترویج کردند و فرمودند: «اگر مجتهد در استنباط و اجتهاد خود به حق برسد. برای او دو پاداش است و اگر راه استنباط او درست باشد و آنچه که بدست آورد منطبق باحق عندالله نباشد باز هم برای او اجر استنباط وجود دارد»
جابر جعفی که از اصحاب سر امام باقر (ع ) نیز میباشد میگوید : امام باقر (ع ) هفتاد هزار بیت حدیث به من آموخت که به کسی نگفتم و نخواهم گفت …
گشودن باب اجتهاد:
اینجا بود که امام (ع) دشواری فراوان در پیش و مسؤولیت عظیم بر دوش داشت. پیشوای ششم در گیر و دار چنین بحرانی میبایست از یک سو به فکر نجات افکار توده مسلمان از الحاد و بیدینی و کفر و نیز مانع انحراف اصول و معارف اسلامی از مسیر راستین باشد، و از توجیهات غلط و وارونه دستورات دین به وسیله خلفای وقت جلوگیری کند.
عصر امام صادق (ع):
او روزی به حضرت عرض کرد مطالبی از اسرار به من گفتهای که سینهام تاب تحمل آن را ندارد و محرمی ندارم تا به او بگویم و نزدیک است دیوانه شوم .
ایشان مکتب شیعه را که همان اسلام راستین است معرفی کردند. خطوط فکری آن را عرضه و شاگردان را تشویق به تدوین کردند. برپایه تشویق ایشان اصول اربعماء تنظیم شد و براساس آن تشیع شکل و سازمان خویش را نشان داد. ایشان نشان دادند تشیع هم مذهب است و هم حکومت و بین این دو جدایی نیست. روش شیعه روش اهل بیت علیهم السلام است.
هر یک از اینان از طرفی خود، بازگوکننده منطق امام که همان منطق اسلام است و پاسدار میراث دینی و علمی و نگهدارنده تشیع راستین بودند، و از طرف دیگر مدافع و مانع نفوذ افکار ضد اسلامی و ویرانگر در میان مسلمانان نیز بودند.
عصری که کوچکترین کم کاری یا عدم بیداری و تحرک پاسدار راستین اسلام، یعنی امام (ع)، موجب نابودی دین و پوسیدگی تعلیمات حیاتبخش اسلام، هم از درون و هم از بیرون میشد.
مرحوم جعفرشهیدی می نویسد:” آن که در اخبار فقه شیعه تتبع کند، خواهد دید روایتهای رسیده از امام صادق (ع) در مسائل مختلف فقهی و کلامی مجموعهای گسترده و متنوع است. برای همین است که مذهب شیعه را مذهب جعفری خواندهاند. گشایشی که در آغاز دهه سوم سده دوم هجری پدید آمد، موجب شد مردم آزادانهتر به امام صادق (ع) روی آورند. گشودن مشکلات فقهی و غیر فقهی را از او بخواهند… د. دانشمندان از هیچ یک از اهل بیت رسول خدا به مقدار آنچه از ابوعبدالله روایت دارند، نقل نکردهاند. هیچ یک از آنان متعلمان و شاگردانی به اندازه شاگردان او نداشتهاند. روایات هیچ یک از آنان برابر با روایتهای رسیده از او نیست. اصحاب حدیث نام راویان از او را چهار هزار تن نوشتهاند. نشانه آشکار امامت او خردها را حیران میکند و زبان مخالفان را از طعن لال میسازد. “
در مجلس درس ایشان هزاران تن شرکت میکردند. برخی از آنان مانند ابوحنفیه، مالک بن انس، جابر بن حیان و زرارة بن اعین، از ارکان و بزرگان اهل سنت و شیعه به شمار میآمدند.
در چنین شرایط دشواری، امام دامن همت به کمر زد و به احیا و بازسازی معارف اسلامی پرداخت و مکتب علمی عظیمی به وجود آورد که محصول و بازده آن، چهار هزار شاگرد متخصص (همانند هشام، محمد بن مسلم و … ) در رشتههای گوناگون علوم بودند، و اینان در سراسر کشور پهناور اسلامی آن روز پخش شدند.
توجه دادن به اهل بیت (علیهم السلام):
امام صادق (ع ) که همواره مبارزی نستوه و خستگیناپذیر و انقلابیی بنیادی در میدان فکر و عمل بوده، کاری که امام حسین (ع) به صورت قیام خونین انجام داد، وی قیام خود را در لباس تدریس و تاسیس مکتب و انسان سازی انجام داد و جهادی راستین کرد.