در گذشته خانواده نظامی سلسلهمراتبی داشت که مرد در رأس آن بود. مسئولیتهای خانواده از جمله تأمین اقتصادی برعهدۀ او بوده و درمقابل، حق داشت در خانواده اعمال قدرت کند؛ اما در دوران مدرن با تحولات عمدهای در این زمینه مواجه هستیم که درخواست مردان از زنان برای مشارکت اقتصادی و کاهش گرایش به اعمال مدیریت در خانواده از جملۀ اینهاست. درواقع ساختار قدرت در خانوادۀ ایرانی درحال زنانهشدن است و جایگاه مرد از سرپرستی به تأمینکنندۀ اقتصادی درحال تغییر است. این مسئله یکی از نمودهای خود را در کاهش فرزندآوری نشان میدهد. پژوهشهای مختلفی تأیید میکند که میان افزایش قدرت زنان در خانواده و کمشدن تعداد فرزندان ارتباط مستقیمی وجود دارد. در پی این تغییرات، زنان فرزندآوری را حق شخصی خود بهشمار آورده و تصمیمگیری دربارۀ آن را تصمیمی شخصی میدانند و نباید انتظار داشت که به پیامدهای تصمیم خود برای جامعه توجه کنند. همچنین تحقیقات نشان میدهد که با افزایش مشارکت اقتصادی زنان، آنها قدرت چانهزنی بیشتری را دربارۀ فرزندآوری پیدا میکنند.
در دهههای گذشته شکل و بُعد خانوادۀ ایرانی دچار تغییراتی اساسی شده است که هستهایشدن، کاهش ابعاد و افزایش نسبت زنان سرپرست خانوار از مهمترین این تغییرات است. تغییر شکل خانواده از گسترده به هستهای حدوداً بهصورت فراگیر در سراسر کشور رخ داده و به نوعی شکل غالب خانواده در ایران بهشمار میرود. هستهایشدن خانواده موجب شده درخواست اطرافیان برای فرزندآوری کماثر شود. پیشازاین فرزندآوری تصمیمی بوده که خانواده و فامیل بر آن بهشدت اثرگذار بودهاند و اگر فرزند نمیآوردند، فشار زیادی در این زمینه به زوجین وارد میکردند؛ اما در دوران کنونی دایرۀ این حوزه تنگتر شده و به زوجین واگذار شده است و آنها نیز تأثیر چندانی از اطرافیان نمیپذیرند. از سوی دیگر خانوادۀ هستهای موجب میشود حمایتهای خانوادۀ گسترده در زمینۀ فرزندآوری و نگهداری او کم شود. زنان در پژوهشهای مختلف به این نکته اشاره کردهاند که به دلیل دوری از خانواده و دغدغههایی مانند شغل، از آوردن فرزندانِ بیشتر صرف نظر میکنند.
خانوادۀ ایرانی در دهههای اخیر تحولات عمدهای را در زمینۀ تشکیل خانواده پشتسر گذاشته است. علاوهبر تغییرات در ملاک و شیوههای همسرگزینی، یکی از موضوعاتی که در زمینۀ کاهش جمعیت مؤثر بوده است، افزایش سن اولین ازدواج در میان جوانان است. موانع ساختاری و اجتماعی و گسترش هنجارهای مدرن مانند تمایل زنان به ادامۀ تحصیل موجب شده میانگین سن ازدواج پسران به 29.7 و دختران به 24.8 برسد. افزایش سن ازدواج از یکسو به معنای کاهش بازۀ احتمالی باروری است و از سوی دیگر تحقیقات، مؤید این امر است که میان میل به تکفرزندی و افزایش سن ازدواج رابطۀ مستقیمی وجود دارد. در کنار این، بههمخوردن ترکیب جمعیتی موجب شده مسئلۀ مضیقۀ ازدواج برای تعداد چشمگیری از دختران بهخصوص متولدان دهۀ شصت ایجاد شود که به دلیل بدون همسرماندن درحال از دستدادن فرصت بالقوۀ باروری هستند.
توسعهیافتگی و الگوهای توسعه موجب تحولات عمدهای شده که مهمترین آن حاکمیت گفتمان فردگرایانه در فضای جامعه است. این گفتمان بهتدریج تغییرات اساسی را در خانوادۀ ایرانی ایجاد کرده که بارزترین تحولات آن در حوزۀ ابعاد خانواده، سبک زندگی، روابط درونی اعضا، جایگاه جنسیتی و توزیع قدرت بوده است.
به گزارش خبرگزاری برنا؛ کاهش فرزندآوری را میتوان یکی از چشمگیرترین تغییرات در رفتارهای اجتماعی قرن اخیر در جهان دانست.