پهلوان دیگر به درون نیک خود مراجعه کرده . زمزمه آرامش را می شنوم که:
به گزارش خبرگزاری برنا از استان زنجان؛ آفتاب که آرام آرام به کوه های غربی فرو می رود ، کم کم در زورخانه پهلوان حاج عباس حیدریان باز می شود. یکی از حرکات مفید که میتواند در جامعه به صورت یک الگو در آید، گرامیداشت بزرگان جامعه و بزرگان ورزشی است. باید سعی کنیم این سنت حسنه را زنده نگه داریم و گسترش دهیم.
پهلوانان از راه میرسند . هرکس در جای خود قرار می گیرد .گود زورخانه قوانین خاص خود را دارد. بالای گود ، پائین تر از جایی که مرشد داود حیدریان با ضرب زورخانه ای خود نشسته بود ویژه سادات بود . من این را نمی دانستم ، کسی بدادم می رسد .
روزگار چنین نمی ماند. همه ما در پس ذهنمان باور داریم که ؛ از هر دست که بدهیم از همان دست پس می گیریم. آسیاب به نوبت.پس خوب باشیم و پهلوان. ( یا علی مدد)
پهلوان ، پیرمرد خوش سیمایی که لبخند ، پیوسته روی لبانش موج می زند اطلاعات خوبی از قوانین زورخانه را برایم می گوید.
پهلوانان یکی یکی با قد و قامتی افراشته کمر خم می کردند و از در کوتاه زورخانه وارد می شدند.
داود خیری
از قدیم رسم بر این بود درهای زورخانه ها را کوتاه می ساختند تا افراد با احترام و تعظیم وارد زورخانه شوند.
پهلوان در فکر است که به او می گویم:این منش پهلوانی شما همان گونه که در مقابل خداوند می ایستید و با اخلاص از او درخواست کمک میکنید برای ما بسیار ارزشمنداست. این ها، هم برای ما هم برای جوانان می تواند الگوی رفتاری قرار بگیرد. ما قدر این ارزش ها را میدانیم .امیدوارم همیشه سلامت باشید و سایه اتان بر سر ما مستدام باشد.
پهلوان آخرین جمله را باز در دور دست ها نگریست و گفت:اگر کار دست اهلش نباشه مسلماً به درستی انجام نمی شود. جوانان از گذشته خود هیچ اطلاعی ندارند هویت خودشان را هم نمی شناسند. پهلوانان جامعه شان را هم نمی شناسند.
.
در خانه ای که بزرگترها کوچک شمرده شوند، کوچکترها هرگز بزرگ نمی شوند.
ما می توانیم از صحبت ها و تجربیات این پیشکسوتان درس بگیریم و تجربیات آنها را به کار ببندیم تا از جامعه بهتری برخوردار گردیم.
آرام وسایلم را جمع میکنم تا پهلوان را درون زورخانه ذهنش با میل و کباده و تخت شنا و عشق و معرفت و انسانیتش تنها بگذارم .
از پهلوان می پرسم چطور شد سر از زورخانه و گود و کشتی درآوردی ؟ از گوشه چشم نیم نگاهی به من می اندازد و انگار میخواهد راز سر به مهری را افشا کند می گوید: همه چیز به محبت برمیگردد. محبت سنگ بنای همه چیز است. محبت معجون بسیار مهمی است. اگر در راس هر کاری یک نفر کارکشته بگمارندحتماً کار خوب پیش می رود و جوانان یاد میگیرند که معرفت و محبت داشته باشند.
امروز سخن ما با این پهلوان نامی استان زنجان است که گرد و خاک زورخانه را به یادگار برچهره مهربانش دارد.
آقا سید احمد نیم نگاه مهربانی به دخترش می اندازد. از صحبت های او راضی است و در ادامه صحبت او میگوید: همه می دانیم ورزش قهرمانی خواسته یا ناخواسته ماندگار نمی شود مگر اینکه قهرمان کاری نیک و نامی نیک از خود به یادگار گذاشته باشد و به پهلوانی برسد. تنها به این صورت در دلها اسم ایشان جاری خواهد شد . چنانچه تنها به قهرمانی خودش تکیه کند حتما فراموش می شود.
یادم افتاد ، پهلوان از بزرگان کسب اجازه نمود. به رسم سالیان بسیار ، رو به بارگاه مولای متقیان علی (ع) ایستاد و دست های خود را بالا برد .یکی دو سوره از قرآن کریم را تلاوت نمود و سپس برای جمع آرزوی سلامتی نموده به رسم پهلوانان رخصتی خواست و نشست.
پهلوان حاج سید احمدنیک سرشت
در هر خانواده ای اگر یک نفر آدم فرهیخته وجود داشته باشد آن خانواده حتماً به ارزش های ویژه ای دست پیدا خواهد کرد.