این چندان ارزش ندارد، این دروغ نگفتن واین غیبت نکردن وقتى ارزش پیدا مىکند که انسان ازدروغ بدش بیاید، از شراب خوردن بدش بیاید، از زناکردن بدش بیاید و از همه این بدىها متنفر باشد. آنوقت مؤمنى است که ایمان در اعماق قلبش قرار گرفتهاست. خلاصه مؤمن باید به مرتبهاى برسد که اصلاًخوشش بیاید که کار خوب بکند و بدش بیاید که کار بدانجام بدهد. این دعا، این دو منظور را بیان مىکند و ازخدا مىخواهم که من چنان باشم که کار خوب را دوستبدارم و وقتى که دوست مىدارم، قهراً انجام مىدهم وکار بد را زشت بدارم و از آن گریزان باشم.
بند سوّم دعا این است: «و حرّم على فیه السخط والنیران». این به این معنى است که: خدایا! آتش خشم وغضب خودت را بر من حرام کن. باز این جا نکته ظریفىاست و آن این که یک دفعه مىگوییم: خدایا! مرا عذابمکن و یک بار مىگوییم: خدایا! عذابت را بر من حرامکن. اگر ما برسیم به مرتبهاى که خدا عزابش را بر ماحرام بکند، معنایش این است که ما دیگر آن گونه باشیمکه اصلاً معصیت نکنیم تا این که مستحق آتش جهنم تونشویم. ما را از استحقاق عذاب بیرون ببر و راه انحراف وبیرون رفتن از مسیر طاعت و سرباز زدن از عبادتخودت را بر روى من مسدود کن، تا این که دچار خشمو غضب تو نگردم. اگر دقت کنیم مىبینیم که در قرآنکریم نیز به مطلب فوق اشاره شده است.
«و کّره الىَّ فیه الفسوق و العصیان»یعنى: خدایا! گناه و معصیت کردن را براى من مکروهبدار، از معصیت متنفر باشم. مهم این است که از گناهنفرت داشته باشیم، و الاّ خیلى از معصیتها را آدمنمىکند، چون اسبابش فراهم نیست یا به دلایل دیگرىمعصیت نمىکند. نه از باب این که معصیت را زشتبدارد، نه، دلش مىخواهد معصیت بکند، مثلاً دوستمىدارد که فرضاً غیبت بکند، دوست مىدارد که دروغبگوید، ولى تحفظ مىکند یا براى رضاى خدا، یا براىجهتى دیگر.
به گزارش خبرگزاری برنا؛ شرح دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان به شرح ذیل است:
زیرا بسا که انسان کار خوب مىکند ولى باکراهت؛دوست نمىدارد، حالش راندارد. مثلاً صبح از خواببلند شده، خوابش مىآید و هوا خیلى سرد است، حالاباید وضو بگیرد و نماز بخواند، البته مىرود، نماز هممىخواند و قصد قربت هم دارد، ولى نماز را از روىکراهت مىخواند نه از روى میل. عشق به نماز خواندنندارد، از ترس خدا یا براى اطاعت امر خدا مىخواندولى به این کار عشق نمىورزد. یا انفاق مىکند و چیزىبه مردم مىدهد، ولى داعیههاى دیگرى دارد و در هرحال خوشش نمىآید، این کارى که آدم به زور یا باکراهت انجام بدهد، آن ارزش را ندارد. این جا همنمىگوییم که خدایا ما را وادار به کار خوب کن، بلکهمىگوییم: خدایا! «حبب الَىَّ فیه الاحسان» یعنى: کار خیررا براى من دوست داشتنى قرار بده. آن گونه باشد کهمن با عشق و شوق و علاقه کار خوب بکنم، نه این که باکراهت و دشوارى آن را انجام بدهم، عاشق کار خیرباشم، میل به کار خیر داشته باشم و کاملاً امور خیر رادوست داشته باشم.
انتهای پیام