محشر غزه، محک حق و باطل

 به گزارش برنا؛ مهدی محمدآبادی – دبیر مجمع اسلامی حبل‌ا.. در یادداشتی نوشت: دنیا سرای امتحان است: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» (ملک:۲) این آزمون را نباید در ابعاد فردی و خصوصی محدود کرد؛ ادعای ایمان در کنج عزلت و بریده از مناسبات عینی جوامع و تمدن ها، ادعای خامی است.

سنت الهی بر این است که مدعیان ایمان، در کوره جهاد، خالص شوند: «قطعا شما را می‌آزماییم تا مجاهدان و شکیبایانِ شما را رو بیاوریم.» (محمد:۳۱) و از آن سو منافقان (کفار نقاب زده) و بیماردلان رسوا شوند: «مدعیان ایمان می‌گویند: “چرا سوره‏ اى [درباره جهاد]نازل نمی‌شود؟ “، اما همین که سوره‏اى صریح [حاوی دستور نبرد نظامی با دشمن]نازل شد و در آن حرف جنگ آمد، می‌بینى آنان که دل هایشان خرده شیشه دارد، از ترس مانند کسى که به حال بیهوشى مرگ افتاده به تو می‌نگرند. ‏» (محمد:۲۰)

این همان سنت «حشر و تمیز» و مقدمه قیامت کبراست: «در مسیر جهنم، کفار گردهم آورده می‌شوند تا خداوند، ناپاک را از پاک جدا کند و ناپاک‌ها را روى یکدیگر بگذارد و همه را متراکم کند و درنهایت در جهنم قرار دهد.» (انفال:۳۶-۳۷) عاشورا مصداق تمام عیار این سنت الهی است. پرچم «ننگ ناپذیری» سرور آزادگان، چشمان «حر» و «زهیر» و «وهب» را باز کرد و آنان را از ظلمت اشقیای عالم رهانید؛ همچنان که برخی شمشیرزنان سپاه امیرالمؤمنین (ع) و دعوت کنندگان اباعبدا… (ع) که نیت درست و بصیرت کافی نداشتند، به خورشید خاک پاشیدند و به موضع واقعی خود در سراشیب جهنم افتادند.

امروز، غزه میدان حشر و تمیز است؛ برخی مدعیان ولایت، اسلام، غیرت عربی، روشن فکری و حقوق بشر، از سر ترس یا طمع، ساکت یا توجیه گر شده اند. از این سو، اما از اردن و مصر تا داغستان و هند و ژاپن و کره جنوبی تا هاروارد و دوقدمی کاخ سفید، مردم بی تاب شده اند؛ ورزشکارانی به خاطر حمایت از غزه اخراج می‌شوند، چهره‌های هنری معروفی از خیر درآمد اجرایشان می‌گذرند و مشاهیر رسانه‌ای دست رد به پیشنهاد‌های وسوسه کننده اشغالگران برای پس گرفتن حمایتشان از مظلوم می‌زنند. غزه عجب «محشر» و «فرقان»‌ی است!

بخوانید:  برگزاری نمایشگاه عکس نشانِ ارادت و کتابت خوشنویسان سیرجانی



منبع

دشمنان حق، حتی از افراد ضعیف الایمان هم یارگیری می‌کنند؛ از کسانی که وعده‌های الهی  را باور ندارند و با دیدن هیمنه ظاهری دشمن، رنگ عوض می‌کنند: «می بینى کسانى که در دل هایشان بیمارى است، شتابان به کفار می‌پیوندند؛ می‌گویند: «می ترسیم اگر نرویم، به ما حادثه ناگوارى برسد.» (مائده:۵۲) این گونه است که اولیای خدا و اولیای طاغوت، مثل دو قطب آهن ربا، نظم جدیدی به بشریت می‌دهند: «ناریان مر ناریان را جاذبند/ نوریان مر نوریان را طالبند» عرصه قتال، بستر تراکم است؛ وسیله راهیابی حق جویان سپاه باطل و مایه تصفیه لشکر حق از ناخالص‌ها و جوزده ها.