این روند تا هنگام سقوط پهلوی اول و تبعید او به تبعیدگاه ادامه داشت. رضاخان که بهحق خاطرهای تلخ از خود در تاریخ به جای گذاشت، در اذهان ملت مؤمن ایران هم که دل در گرو امام حسین (ع) و یاران وفادارش دارند، سالهایی از رنج و تنگنا را آفرید. در این دوره «تا میتوانستند مردم را اذیت و آزار کردند و دیگر کسی جرأت نمیکرد برای امام حسین (ع) عزاداری کند. اوضاع بهگونهای بود که حتی از جلسات چندنفری هم جلوگیری میشد و نمیگذاشتند سه نفر با هم روضه بخوانند. اگر کسی به مجلسی میرفت و نام امام حسین (ع) را میبرد و گزارش میدادند او را دستگیر میکردند، گاهی محاسنش را میتراشیدند و گاهی هم شکنجه یا چند ماه زندان میکردند.
با رفتن رضاشاه، تکایای تعطیل شده جان گرفتند
مردم در آن سالها علنی عزاداری میکنند. پهلوی دوم مماشات میکند، اما او هم بعد از مدتی دوام نمیآورد و به مخالفت با مجالس عزاداری به سبک خود میپردازد. از این مخالفتها هم خواهیم گفت.
اشاره شد که سیاست گام به گام رضاخان، ابتدا با تقلیل ایام عزاداری شروع شد و او تعطیلات چهار روزه پایان دهه اول محرم را کاهش داد. بعد به بهانه مدرن شدن و تمایل به غربی شدن، تغییر صورت ظاهری عزاداری به مراسم کلیسا را دنبال کرد. او دستور داد در مجالس روضه از میز و نیمکت (به رسم کلیسا) استفاده کنند و زن و مرد مختلط بشینند و زنان هم حجاب نداشته باشند. در نهایت رضاشاه در سال ۱۳۱۲ تعزیه سیدالشهدا را ممنوع کرد و بعد عزاداری محدود شد. در سال ۱۳۱۴ که فرمان منع حجاب صادر شد، اساساً عزاداری هم ممنوع شد.
اتفاقات حیرتآور پشت سر هم روی میداد و ممانعت ذکر مصیبت تا جایی پیش رفت که خواندن مرثیه اهل بیت حتی در ختمها هم ممنوع شد و این در سال ۱۳۱۸ رقم خورد. این ممنوعیت گاهی دردسرساز هم میشد. مثلاً مردم که خیلیهایشان حتی از این بخشنامهها و اعلامیهها خبری نداشتند، در مجالس ترحیم درگذشتگان خود، ذکر مصیبتی هم از مصائب سیدالشهداء (ع) میکردند. این وضعیت، کار را برای عُمال رضاخان دشوار کرده بود. برای همین برخی از این کارگزاران در پی سامان دادن به اوضاع برآمدند. برای نمونه استاندار خراسان در ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ به نخست وزیر نوشت: «چون مدتی است ذکر مصیبت اکیداً ممنوع گردیده و ممکن است به استناد این ماده در بعضی نقاط، ندانسته مبادرت به ذکر مصیبت کنند، بنابراین و نظر به اصلاحاتی که از ۱۳۱۴ به این طرف در وضعیت اجتماعی کشور حاصل شده به نظر بنده سزاوار است که به طور کلی در مقررات مجالس ترحیم تجدیدنظری به عمل آمده و مخصوصاً ماده مربوط به ذکر مصیبت حذف و عندالاقتضاء اجازه داده شود در پایان مجلس، مختصر ذکری از پیشینه و خدمات متوفی گفته شود.»
تبدیل شدن مجالس عزاداری به مجالسی مشابه کلیسا
رضاشاهی که برای معجر کشیدن از سر زینب به سینه میزد، فرمان کشف حجاب داد
با رفتن رضاشاه، در سال ۱۳۲۱ دستههای عزاداری راه افتاد و تمام تکایا و حسینیههای تعطیل شده جان گرفت. البته این با دستور پهلوی نبود بلکه خواست مردم به این سمت میرود.
سختگیری و خفقان رضاخانی، گاهی هم خیلی فجیع و بیمحابا میشد. مثلاً حاکم اصفهان برای اینکه بتواند منویات همایونی را اجرا کند، تقاضای «جواز شدت عمل» میکند. در سندی از اسناد وزارت دربار این نامهنگاریها آمده است. در یکی از این اسناد و در فرمان وزارت دربار در خصوص اجرای قانون اتحاد لباس و جلوگیری از دستجات عزاداری در مورخه ۱۳۰۹/۱۰/۷ آمده است: «برای اجرای کامل قانون… حکومت جلیله اصفهان پیشنهاد نمودهاند، هرگاه به رفق و مدارا و اندرز و نصیحت پیشرفت ننمود، تدابیر شدیده اتخاذ شود. مراتب به عرض خاکپای مبارک همایونی ارواحنافداه رسیده و مورد تصویب واقع گردید.»
حاکم اصفهان، چند روز بعد در نامهای به تیمورتاش (وزیر دربار) مینویسد: «بنده با مراجعه به روحیات ایرانی هیچ تردید ندارم که در این مملکت سعادت را باید عنفاً و جبراً تحمیل این مردم کرد و همین که پای زور به میان آمد، همه تسلیم خواهند شد. ولی با سفارشاتی که پی در پی به بنده فرمودهاید تا دستور جدی به بنده مرحمت نفرمایید مطابق وظیفه که دارم مبادرت به خشونت نخواهم کرد. اما راجع به سینهزن و دستجات تعزیه و این افتضاحی که در تمام ایران نظیر ندارد، این هم معطوف است به قسمت اول، یعنی بدون جبر و زور ممکن نیست از این کار جلوگیری شود.»
پیرو فرمانهای بعدی که پشت سر هم میرسیدند، از بستن دستمال یا روسری برای شرکت در مجالس روضه جلوگیری شد؛ تا اینکه در سال ۱۳۱۶ شمسی، طی اطلاعیه محرمانه وزارت داخله به طور کلی روضهخوانی ممنوع شد. در این اعلامیه، هدف از ممنوعیت روضهخوانی، «خارج کردن مردم از خرافات و آشنا نمودن مردم به تمدن امروز» به عنوان «وظیفه اساسی دولت در مسایل داخلی» دانسته شده بود.»
اما اوج شاهکارهای رضاشاه در محرم سال ۱۳۱۹ اتفاق افتاد. دولت رضاخانی به سران اصناف و بنگاهها دستور داده بود تا همزمان با ماه محرم، «کارناوال شادی به راه بیندازند و در سال ۱۳۱۹ جشن با ایام تاسوعا و عاشورا مصادف گردید. در آن شب، عدهای عمله طرب و فواحش، سوار بر کامیونهای روباز، به رقص و پایکوبی در خیابانها پرداختند…»
محاسن کسی را که به مجلس روضه میرفت، میتراشیدند