یادم هست آن پزشک هم بعد از تجویز چند ورق قرص، توصیه به صبر برای حصول بهبودی در گذر زمان کرد. مدتی گذشت و من همچنان شبها بیدار بودم. یا به سقف اتاق خیره میماندم یا آنقدر از این پهلو به آن پهلو میچرخیدم تا روشنی روز پیدا شود. به خانوادهام هم نمیگفتم، چون نمیخواستم به مشکلاتشان اضافه شود. خلاصه در آن مدت هر چه کتاب در خانه داشتیم خواندم و هرچه کاغذ سفید گیر آوردم نقاشی کردم. بعضی شبها هم بعد از به خواب رفتن اعضای خانوادهام، از پنجره آشپزخانه بیرون میرفتم تا چند ساعتی بدوم و خسته شوم.»
در واقع آنقدر سوررئال که ابعادش در زندگی واقعی به خوبی جا نمیگرفت! پزشکان از این نقطه اوج عجیب و نادر بهعنوان اختلال احتمالی در کارکرد غده «پینهآل» یا غده «صنوبری» زیر و بین نیمکرههای مُخ، یاد میکنند که وظیفه کنترل و تنظیم چرخه خواب و بیداری در افراد را بر عهده دارند؛ بنابراین با بروز این اختلال در ابراهیم، او دیگر نتوانست بخوابد. تا به امروز که ۱۷ سال از آن ماجرا میگذرد و خوابیدن و خواب دیدن برای او، به رؤیایی شیرین و دستنیافتنی تبدیل شده است.
ابراهیم، داستان خود را این گونه بیان میکند و میگوید: «شب اولی که از بیمارستان مرخص شدم و به خانه آمدم خوابم نبرد. تصور کردم شاید بهخاطر ترس از حادثه یا حتی خوشحالی از نجاتیافتن و زندگی دوباره باشد. شب دوم نیز با بیخوابی گذشت.
شبهای بدون رویا
رضایی در پایان خاطرنشان میکند: «افرادی که دارای استعداد و مهارت (ورزشی و غیرورزشی) هستند و نیز تمایل به اجرا و ثبت رکورد دارند، میتوانند درخواست مکتوب خود را مبنی بر ثبت رکورد (فردی یا گروهی) به هیأت ورزشهای همگانی استان محل سکونت خود ارائه دهند تا بعد از ارجاع به فدراسیون، اقدامات لازم در ارتباط با ثبت رسمی صورت پذیرد. لازم به توضیح است که اگر فرد متقاضی ثبت رکورد از توانایی مالی مناسب برخوردار نباشد، همه مراحل ثبت رکورد بهصورت رایگان انجام خواهد شد.»
چرا که اغلب اوقات به سبب نخوابیدن یا حالت تهوع داشتم یا سردردهای عصبی آزارم میداد. حتی درس و مدرسه را هم رها کردم. ۲سال را این گونه پشت سر گذاشتم تا اینکه یک شب درحالیکه در کنار ساحل میدویدم، فکر کردم بهتر است خودم راه درمان را پیدا کنم! نسخهای هم که پیچیدم شامل درس خواندن، مطالعه، دویدن با هدف ورزش و ثبت رکورد بود.»
نسخهای که خودش پیچید
ابراهیم از آن دوران میگوید: «بعد از اینکه نخستین مصاحبهام از شبکه استانی پخش شد، ابتدا اقوام و همسایهها سراغم آمدند؛ آن هم با برخوردهای متفاوت! بعضیها با حرفهایشان در من انگیزه ایجاد میکردند و امید میدادند. بعضی دیگر، اما بیشتر نمک روی زخم بودند که فقط باعث افزایش ترس و نگرانی میشدند. خبرنگاران از سایر روزنامهها، خبرگزاریها و نیز فیلمسازان مختلف و مستندسازان خصوصی هم تا مدتها در روستایمان رفتوآمد داشتند.
برادر و خواهرهایم هم سعی میکردند شبها کنارم بیدار بمانند تا احساس تنهایی و ترس نکنم. پدرم نیز با دشواری، هزینههای درمان من نزد چند پزشک و روانشناس را فراهم میکرد. انواع آزمایش، سیتیاسکن و تصویربرداریهای مختلف و نیز گفتگو درمانیها که تمام شد پزشکان به یک نظر رسیدند و آن اینکه، چون زمان زیادی زیر آب بودم، اکسیژن مورد نیاز به بخشهایی از مغزم نرسیده و در نهایت، مغز دچار آسیب جدی شده که نتیجه این آسیب جدی هم «نخوابیدن» است! از طرفی بهدلیل ناشناخته و نادربودن بیماریام، در مورد نحوه درمان و یا شیوه بهبودی آن چیزی جز مراجعه به پزشکان معروف و خاص بیان نکردند. آنجا بود که دیگر افسردگی سراغم آمد و خانهنشین شدم.
رکوردهایی که یکی پس از دیگری زده میشد
به قول کاظم بقال، (یکی از کاسبان روستای دهشال) جاذبه عجیب و غریب گردشگری روستا محسوب میشدم. همان زمانها بود که نخستین رکورد دوی استقامت (۱۳روز دویدن از آستانه اشرفیه گیلان تا مشهد مقدس) را ثبت کردم. با ثبت این رکورد و ادامه تحصیل در رشته مورد علاقهام یعنی تربیت بدنی (به واسطه کمکهای مالی یک نیکوکار)، حس میکردم توانستهام تهدیدِ نخوابیدن را به فرصتِ زندگی بیشتر تبدیل کنم. فرصتی که بسیاری خواهان آن هستند، اما شرایط فیزیولوژیک بدنشان اجازه نمیدهد.»
سال ۱۳۸۸ دومین رکوردش را با دویدن از شهرستان آستانه اشرفیه تا عراق- کربلای معلی در مدت ۱۷روز، به ثبت رساند. او در اینباره میگوید: «۲رکورد نخست خود را بدون اسپانسر و همزمان با روزهایی که بهدنبال کار ثابت میگشتم ثبت کردم. روزهایی که بهمعنای واقعی شرایط مالی خانوادهام مناسب نبود و مجبور بودم چند نوبت کار کنم تا بتوانم هم کمک خرج آنها باشم و هم برای اهداف و آرزوهای خود برنامهریزی کنم. یکی از این اهداف و آرزوها، ثبت رکورد جهانی دویدن از شهرستان آستان اشرفیه تا تهران در۳۰ساعت، بدون وقفه و استراحت بود که انجامش دادم، ولی چون توانایی پرداخت هزینه ثبت و دعوت از نماینده شرکت گینس در مراسم رکوردزنی را نداشتم، در حد رکورد ملی باقی ماند. البته ناگفته نماند بعد از ثبت این رکورد اخیر بود که با پیگیری مسئولان، بهعنوان نگهبان شیفت شب پارک ساحلی آستانه اشرفیه به استخدام شهرداری درآمدم. مدرک تحصیلیام آن زمان که نگهبان پارک بودم، کارشناسی ارشد بود برای همین سعی کردم به اداره تربیت بدنی آستانه اشرفیه یا گیلان انتقال پیدا کنم تا با توجه به رشته تحصیلیام، کارایی بهتر و بیشتری داشته باشم.
ابراهیم در ادامه از واکنش خانوادهاش میگوید: «اول تعجب کردند، آنقدر که باورشان نمیشد کسی نتواند بخوابد (!) آن هم طی مدت ۸ماه! بعد از آن مادرم کارش شد گریهکردن و غصهخوردن.
در واقع بهمنظور ساماندهی و نظارت بر کمیت و کیفیت ثبت مهارتهای فردی و گروهی (ورزشی)، این مسئولیت از حدود سال ۱۳۹۱از سوی وزارت ورزش و جوانان به هیأت ورزشهای همگانی سپرده شد تا بهعنوان تنها مرجع رسمی و ملی ثبتکننده استعدادها با شگفتیهای شاخص و پارامترهای منحصر به فرد به فعالیت خود ادامه دهد.»
مسئول کمیته ثبت رکوردهای ملی ایران با اشاره به انتشار کتاب «رکوردهای ملی ایران ۱۴۰۰»، ادامه میدهد: «در کتاب رکوردهای ملی ایران که در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱به چاپ رسید در ۱۸فصل، ۴۵۰رکورددار انواع رکوردهای ورزشی (قهرمانی و غیرقهرمانی)، غیرورزشی (زیرنظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) و پارارکورد (مربوط به رکوردهای جانبازان و معلولان) معرفی شدهاند تا طبق دستورالعمل سازمان ورزش، تنوعبخشی در سازوکارهای حمایتگری ورزشی، رعایت شود.»
تقریبا ۸ماه از نخوابیدن ابراهیم گذشت. ۸ماه شب بیدار ماندنی که فشار کارهای روزانه از درس و مدرسه گرفته تا کمک به پدرش در کشتِ برنج و بادامزمینی، دستفروشی و بنایی هم به آن اضافه میشد. ضعف بدنی و نگرانی از آینده، او را وادار کرد تا بالاخره موضوع را با خانواده اش در میان بگذارد.
بهنظرم اگر سازمان و یا فدراسیون ورزش شرایط اسپانسری مالی را ندارد بهتر است در ارتباط با شناسایی و معرفی اسپانسرهای خصوصی به ورزشکاران، تسهیلگری کند؛ طوری که استعدادی ناشناخته باقی نماند و نخبه ورزشی هم از ادامه مسیرش ناامید نشود. خودم هم در این زمینه مدتی است دست بهکار شدهام و مطالعات تحقیقاتی و پژوهشی روی طرحها و شیوههای جذب اسپانسر و راهکارهای سودآوری دوسویه سرمایهگذاران و ورزشکاران را انجام میدهم تا اگر روزی شرایط مالیام مساعد شد، بتوانم در چارچوب علمی، گره از کار افراد بااستعداد بگشایم. البته هماکنون نیز برنامه آموزش رایگان و تخصصی برخی از رشتههای ورزشی به کودکان مستعد و نیازمند را پیگیری میکنم.»