خود این مطلب عبارت از این است که: خدایا! گناهان مرا بیامرز! «یا رئوفاً بعباده الصالحین».
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
خود این مطلب عبارت از این است که: خدایا! گناهان مرا بیامرز! «یا رئوفاً بعباده الصالحین».
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
نکته درخور توجه اینکه اگر عذری مشروع باشد که معنا ندارد ما به خدا بگوییم: خدایا عذر ما را بپذیر و اگر عذری غیرمشروع باشد، آن هم پیداست که خدا نمیپذیرد. پس چه معنا دارد که ما بگوییم عذر ما را بپذیر؟ مثلاً من عذر میآورم و میگویم مال حرام خوردهام، چون گرسنهام بود. این عذر مشروع نیست.
فرضاً شما یک کاری انجام دادهای مثلاً عمارت میساختی، اما این بنا را طوری ساختی که بعداً خراب شود، این ذنب است؛ یعنی پیامد بد کار شماست. یا اینکه با کسی یک معاملهای کردی، اما آن معامله را درست انجام ندادی و بعد مستلزم این شد که در این معامله ضرر بکنی، به این ضرری که میکنی ذنب میگویند.
«ذنب» در اصل به معنای گناه نیست، بلکه به معنای پیامد کار انسان است؛ یعنی انسان کارهایی را انجام داده است که آن کارها پیامدهای بدی داشته است که تحت عنوان ذنب از آن یاد میشود.
بطور خلاصه در این دعا چنین میخواهیم: خدایا! ما را روزی کن در این روز، از فضل و برکات و ثوابهایی که در لیلهالقدر است و کارهای مرا عموماً آسان بفرما؛ هر مشکلی که در کار من است، آن را آسان بفرما.
۱ـ بعضیها این دعا را در روز بیست و نهم ذکر کردند، بعضیها نیز در روز دیگر ذکر کردهاند. به هر حال مناسب و مطابق با مذهب شیعه این است که این دعا در روز قدر که همان روز بیست وسوم باشد و یا بیست و یکم یا نوزدهم خوانده بشود.
عذر خواستن ما از خدا، از دو حال خارج نیست؛ یا عذرهایمان عذرهای شرعی و پسندیده است که خدا آنها را قبول میکند. مثلاً اگر تو به علت داشتن ضعف و مریضی نمیتوانی ایستاده نماز بخوانی، این برای نشسته خواندن نماز عذر است. یا اگر برای روزه، عذر داری – عذر مرض یا سفر – روزه نگیر. البته خدا این عذر را قرار داده و آن را میپذیرد.
در این دعا اول میفرماید: خدایا! مرا از فضل شب قدر با نصیب بفرما، «و ارزقنی فیه فضل لیله القدر» حالا اینکه چرا این دعا در امروز بیان شده وجهش معلوم نیست.۱ در هر حال جملهِ اول این دعا طلب میکند که از فضل شب قدر آن فضائل و برکات و رحمتهایی که از برای شب قدر هست، مرا نصیب وافر عطا کن، و در جملهِ دیگر میفرماید:
مشکلات دنیوی که معلوم است؛ این گرفتاریهایی که برای انسان در کارهای دنیوی، مثلاً در معاملاتش، در معاشرتهایش، در رفتوآمدهایش و در سایر کارهایی که میخواهد انجام بدهد، به وجود میآید، همه اینها مربوط به دنیا میشود.
معنای مصطلح «وزر» مخصوصاً با حط خوب میسازد، چون اجمالاً میگوییم که خدایا! این بارهای گناه را که بر شانهِ من سنگینی میکند و مرا تحت فشار قرار داده است از شانه من فرود بیاور.
عذر یعنی چه؟ میدانیم که چنانچه انسان به خاطر موانعی که بر سر راهش وجود داشته، کاری را که به عهدهاش بوده انجام نداده باشد و یا کار خلافی انجام داده باشد، معذرت میطلبد. مثلاً فرض کنید بنا بوده است که من به منزل شما بیایم ولی به واسطه مشکلی ـ همچون مریضی ـ
واژه دیگری که در این فراز از دعا آمده «وزر» است. «وزر» به معنای بار سنگین است. در اینجا نیز گناه به بار سنگین تشبیه شده است و کنایه از آن است که گناه بر شانهِ انسان سنگینی میکند.
انتهای پیام/
یعنی خدایا من میدانم که بد کردم، منتهی جوان بودم، نادان بودم، عنفوانی جوانی و فشار شهوت مرا وادار کرد تا شیطان بر من غالب شود و نتوانستم از دست شیطان فرار بکنم، پس عذر مرا قبول کن.
اگر من در دنیا به هر مشکل و گرفتاری دچار باشم، حُسنش این است که میگذرد، همانطور که برای دیگری میگذرد. آخر کار هر دو یکی هستیم. منی که یک گرفتاریهایی داشتم با شمایی که نداشتید، در آخر حسابهایمان یکی است، یعنی سرانجام همه ما رفتن از دنیاست. پس مشکلات دنیا چون میگذرد قابل اهمیت نیست و بنابراین وقتی که میگوید: خدایا! مشکلات ما را حل و آنها را به آسانی تبدیل کن، مقصود عموم است. یعنی هم مشکلات دنیایی و هم مشکلات آخرتی. البته در حقیقت جز خدا کسی مشکلگشا نیست. در جمله سوم میگوید:
حال اگر من گناه کردهام یا اینکه هیچ عذر شرعی هم نداشتم، ولی الان پشیمانم و در درگاه خدا به تقصیرات خود اعتراف میکنم، این اعتراف کردن به تقصیر نیز خودش نوعی طلب عذر است.