وی در ادامه افزود: همزمان با حضور در مشهد مقدس خاطرهای از حمایتهای امام رضا (ع) دارم. فرمانده لشگر ۵ نصر خراسان بودم. در یک عملیات، مهران را آزاد کردیم و بعد برای شناسایی به یک منطقه رفتیم. در این عملیات ۱۵ نفر در مقابل ۹۰۰ نفر از عراقیها بودیم و در آستانه اسارت یا شهادت بودیم. من گفت یا امام رضا(ع) ما لشگر خراسان و لشگر شما هستیم. دلم شکست و گریه کردم. عراقی هم نزدیک شده بودند. یک خمپاره از عراقیها پیدا کردیم و به نام حضرت زهرا (س) و علیابن موسی الرضا(ع) آن را پرتاب کردیم و وسط عراقیها فرود آمد. خمپاره دوم به گروه دوم برخورد کرد و گروه دیگر با کمک سربازان خدا تسلیم شدند و ما با آن تعداد کم یک شهید دادیم و ۴۰۰ نفر را اسیر کردیم.