این فیلم کلاسیک محصول ۱۹۸۲ که نویسندگی و تهیهکنندگی آن بر عهده «استیون اسپیلبرگ» بود، داستان خانوادهای را روایت میکند که خانهشان روی یک گورستان ساخته شده بود و ارواح خشمگین آن گرفتار شده بودند. پیش فرض داستان بر اساس خانواده هرمان بود که ادعا میکردند خانه آنها در لانگ آیلند، نیویورک، به دلیل اشیایی که به طور مرموزی در اطراف خانه در حال پرواز بودند، توسط ارواح خبیثه تسخیر شده بود. این خانواده که در نهایت نقل مکان کردند، معتقدند که این رویدادها به دلیل قرار گرفتن خانه در نزدیکی محل دفن بومیان آمریکا بوده است.
آنابل (۲۰۱۴)
فیلم «آتش در آسمان» داستان «تراویس والتون» را بازگو میکند، مردی که ادعا کرده در ۵ نوامبر ۱۹۷۵ در حالی که در مسیر خانه بوده توسط بیگانگان ربوده شده است، او برای پنج روز ناپدید شده بود و پس از آن دوباره به خانه بازگشت. او تجربیات خود را در کتابی به نام «تجربه والتون» منتشر کرد که بعداً پس از اکران فیلم با عنوان «آت در آسمان» منتشر شد.
ارواح خبیثه (۱۹۸۲)
عروسک نفرین شده آنابل اولین بار در فیلم «احضار» (۲۰۱۳) معرفی شد و بعداً به صورت مستقل، یک سری فیلم جداگانه با نامهای «آنابل» (۲۰۱۴)، «آنابل: آفرینش» و «آنابل به خانه بازمیگردد» (۲۰۱۷) بر این اساس ساخته شد.
داستان این عروسک برگرفته از ماجرای واقعی عروسکی است که به یک پرستار جوان هدیه داده شده است. اما پس از وقوع مجموعهای از وقایع مرموز، این پرستار و دوستش از یک مدیوم برای حل مشکل خود کمک گرفتند که در نهایت مشخص شد که این عروسک توسط روح یک کودک ۷ ساله متوفی به نام «آنابل هیگینز» تسخیر شده است. این عروسک که گفته میشود توسط یک روح شیطانی نفرین شده است، برای حملات خشونت آمیز و حداقل دو تجربه نزدیک به مرگ مقصر شناخته شده است. این عروسک تسخیر شده در موزه مخفی متعلق به محققین ماوراء الطبیعه، با پیامی در زیر جعبه شیشهای خود نگهداری میشود: «هشدار: در را باز نکنید».
وینچستر (۲۰۱۸)
سرزمین مرزی (۲۰۰۷)
تشریفات مذهبی (۲۰۱۱)
فیلم مهیج سال «زودیاک» ساخته «دیوید فینچر» و بازی «جیک جیلنهال» بر اساس قاتل زودیاک ساخته شد که در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ در پشت قتلهای وحشیانه در سانفرانسیسکو بود. قاتل همچنین پلیس را با به اشتراک گذاشتن معما و پیام های رمزگذاری شده از طریق مطبوعات مورد تمسخر قرار میداد. فیلم «دیوید فینچر» با محوریت شخصیت «رابرت گریسمیت» کاریکاتوریست سیاسی با بازی «جیلنهال» است که دههها را صرف کشف هویت قاتل کرده است. با این حال، پرونده زودیاک قاتل حل نشده باقی مانده است.
در این فیلم «پاتریک ویلسون» و «ورا فارمیگا» در نقش اد و لورین وارن را بازی میکنند، شیطانشناسانی که به دلیل تحقیق در مورد خانواده لوتز شناخته میشوند. داستان فیلم از یک عروسک وحشتناک آغاز میشود و درباره خانوادهای که در سال ۱۹۷۱ به یک عمارت بزرگ و قدیمی در روستایی در ایالت رود آیلند اسبابکشی میکنند کمی بعد متوجه میشوند که امارت توسط قدرتی ناشناخته و خطرناک تسخیر شدهاست و بنابراین از دو متخصص مسائل ماوراءالطبیعه به نامهای اِد و لورِین وارِن، کمک میگیرند. «ویلسون» و «فارمیگا» به بازی در دنیای فیلمهای «احضار» ادامه دادند و نقشهای خود را در دو فیلم «احضار ۲» (۲۰۱۶) و «احضار: شیطان مرا وادار کرد» (۲۰۲۱) تکرار کردند.
دامر (۲۰۰۲)
این فیلم به کارگرانی «تونی هوبر» با محوریت قتل با اره برقی، الهام گرفته از زندگی و جنایات قاتلی به نام «اد جین» در دهه ۱۹۵۰ است که با لقب قصاب نیز شناخته میشد، جین اجساد را از قبرستان بیرون آورد و از استخوان و پوست آنها یادگاری درست کرد. جین همچنین سابقه پوشیدن لباس های زنانه را داشت، همانطور که بازیگر آن در فیلم اصلی این کار را انجام میدهد.
داستان کوتاه «پرندگان» اثر «دافنه دو موریه» ممکن است الهامبخش فیلم «پرندگان» ساخته آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۶۳ باشد، اما طبق گزارشها، فیلم بر اساس وقایع زندگی واقعی ساخته شده است. داستان فیلم درباره یک شهر ساحلی کالیفرنیا است که توسط دستهای از پرندگان وحشت زده شده بود. در سال ۱۹۶۱، طبق گزارشها، پرندگان در منطقه خلیج مونتری، به دلیل نامعلومی به خانههای مردم هجوم آوردند. در سال ۲۰۱۱، گزارش شد که محققان جلبکهای سمساز را در پرندگان پیدا کردند که باعث فراموشی، بیحسی و تشنج میشود.
در سال ۱۹۸۶، خانواده «اسندیکر» خانهای را در ایالت کنتیکت اجاره کردند که معلوم شد سابقاً یک مردهشوی خانه بوده است. اد و لورین وارن، شیطان شناسان معروف، اعلام کردند که خانه توسط شیاطین تسخیر شده است. تجربیات خانواده اسندکر الهام بخش اتفاقاتی است که برای خانواده کمپبل در فیلم :جنزدگی در کنتیکت» رخ می دهد.
ساخته معروف «ویلیام فردکین» پس از رونمایی در سال ۱۹۷۴ میلادی همچنان به ترساندن مخاطبان ادامه میدهد. فرضیه فیلم بر اساس پرونده پسر ۱۴ ساله معروف به «رولند دو» است. در سال ۱۹۹۴، گزارش شد که وی توسط موجودی شوم تسخیر شده و یک جنگیری توسط کشیشها بر روی او انجام شد. طبق گزارشها، فرآیند جنگیری متوقف میشود زیرا این پسر ۱۴ ساله دو تکه فنر تشک را به سمت کشیش پرتاب میکند. چند روز بعد خراشهای قرمز رنگ روی پوست او ظاهر میشود و علامتهایی که با املای «LOUIS» وجود دارد. شرایط پیرامون وی همچنان یک رمز و راز باقی مانده است.