داودی: ما از قدرت مؤثر شناختی سخن می گوییم در صورتی که خارج از ایران ابزار قدرت شناختی تولید میکنند. زن به مثابه ابزار در فلسفه غرب با زن به مثابه قدرت شناختی در ایران و در ایدئولوژیما کاملاً متفاوت است. آنها پرورش و پژوهش دارند، سیستم آموزشی در غرب خیلی عالی است اما خروجی سیستم اندیشه غرب ، ابزارساز است. تمام حرف و دعوای ما با غرب این است: ” زن در ساحت فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اجتماع ابزار نیست ” . خروجی سیستم ایدئولوژیک انقلابی مبتنی بر یک مکتب، زن را ابزار تعریف نمیکند . در مقابل اگر 300 سال فلسفه غرب را مطالعه کنید نمیتوانید چیزی پیدا کنید که در آن زن ابزار نباشد.
در این بحث باید به شاخص هایی توجه داشت ، نخست این که کسی که آموزش میدهد، باید در مفهومی که منتقل میکند ، موثر باشد یعنی نسبت به آن حوزهای که صحبت میکند عالم و عامل باشد ، پس در حوزه علوم شناختی آموزشگیرنده افزون بر اینکه باید بر مبانی کلامی تمرکز داشته باشد به جزئیات رفتار متصاعدشده از آن کلام هم توجه میکند . بنابراین زمانی که از حوزه شناختی و آموزش سخن می گوییم به این معناست که سه مفهوم عمل، قول و تقریر در کنار هم در بین آموزشدهنده و آموزشگیرنده در حال انتقال است .
داودی: آموزش قطعاً یک پروسه است که از یک نقطهای شروع میشود اما هیچگاه و در هیچ نقطهای تمام نمیشود و این فرایند حتی پس از مرگ افراد هم ادامه خواهد داشت چون آثاری به جای میگذارد که بیانگر انتقال نوعی پیام است. حال اگر این فرد در آن جایگاه مؤثر، مثبت بوده باشد پیام مثبت منتقل خواهد شد و گاهی ممکن است مانند بسیاری از اندیشمندان توانمند قرون گذشته ، اثر تربیتی و آموزشی برجای گذاشته باشد. پس نکته اول در این بحث این است که حوزه شناختی یک شبه حاصل نمیشود و آموزش یک پروژه نیست. درواقع هر دو در کنار هم حرکت میکنند. گرچه خط موازی هستند اما بر هم مماس هستند و مرتباً بر قطر فهم، درک و عرض شناختی ذهن انسان کمک میکنند و مؤثر هستند اما طول بافت این ذهنیت زمانی که خروجی آموزش را از افراد میبینیم مشخص می شود.
داودی: بله درست است . در جامعه امروز که به نوعی می توان گفت شلخته است ، قدرت مؤثر شناختی به جای میل به سمت حکمت، خرد و دانایی، میل به سمت نگاه کردن غیرمتمرکز و بدون پشتوانه ، استدلال، فلسفه و استنتاج است که اثر آن در تربیت فرزندی که نتیجه یک فرایند شلخته هویدا می شود پس در این حالت ، فرد حتی به محیط پیرامونش و به جنس عملکردش، نگاه خردمندانه ندارد. نسبت به جنس آموزشدهی و آموزشدهندگیهم نگاه عالمانه ندارد. در نقش مادر ، خواهر ، همسر ، فعال اجتماعی و استاد قرار می گیرد اما هیچ بهرهای از این خرد نبرده است. این زن به جای اینکه نسل حکیمانهای تربیت کند، بیشتر به دنبال نشان دادن خویش به مثابه یک ابزار مسیرساز یا برای دیده شدن و به دست آوردن پول است. بنابراین قدرت مؤثر شناختی یعنی سیستم جامعه به او آموزش داده باشد که چه چیزی را فرا بگیرد و چه چیزی را فرانگیرد . در گام دوم به این شناخت رسانده باشد که چگونه از جامعه مطالبه کند که چه چیزی را به او آموزش بدهد که به آن گردش دانش می گوییم . زمانی که خرد، حکمت و دانایی در کنار هم قرار میگیرند ، دانش حکیمانه تولید میشود. این دانش حکیمانه به معنای نقطه ثقل وسر تکامل یک جامعه است . حال پرسش این است که در جامعه امروز ما سر حکیمانه در اختیار زنان است یا مردان. که البته بهتر است بانوان به آن پاسخ دهند.
داودی: دال مرکزی توسعه داناییمحور مفهومی تحت عنوان « خرد » است. چون خرد در ذات خود ابتدا از شما میخواهد و سپس به شما اجازه خواستن میدهد یعنی همزمان هم میتواند یک اثر مطلوب تلقی شود هم یک مؤثر کارآمد به حساب بیاید. خرد دال مرکزی دانایی است اما همزمان دال مرکزی شناخت مؤثر هم تلقی میشود. در بسیاری از مواقع تعداد دانشگاه و شمار دانشجویان به عنوان شاخص تلقی میشود اما اگر آن ذات خرد در جایگاه نسج نگرفته باشد، صرفاً یک شاخص کمی است. به همین دلیل برخی دانشگاه نرفتهاند اما حکمت دارند. به این معنی که در هر موقعیتی بهترین تصمیم خردمندانه را بر اساس دانایی توسعهیافته میگیرد.
داودی: چگونه انتظار داریم در چنین محیط پرورشی که هیچ ارتباطی با خرد و دانایی ندارد و از جامعهای که صدا و سیما ، وزارت فرهنگ و ارشاد و … یکدیگر را خنثی میکنند، فرد خردمند پرورش یابد. وقتی نظامنامه این آموزش و پرورش را واکاوی میکنیم به این نتیجه میرسیم که پژوهشی که باید این دو را بر اساس دانش، به دانایی، خرد و نهایتاً آن سبک برساند، پژوهش نبوده، یا در خدمت ما نبوده است.
مجموعه برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه»، به تهیه کنندگی نوشین رهگذر، سردبیری علیرضا داودی، اجرای کارشناسی معصومه نصیری، گویندگی سعید بارانی و هماهنگی مهدی تاجیک روزهای دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۱۶ از طریق امواج رادیو موج fm ردیف 5/103 مگاهرتز تقدیم علاقهمندان به حوزه علوم شناختی میشود.
داودی: بزرگترین خسارتی تاکنون در این حوزه متحمل شدیم این است که نظامنامه آموزش در درون مدارس و دانشگاههاست و نظامنامه پرورش خارج از این محیط رقم میخورد. درواقع نظامنامه آموزش ما از پرورش فاصله گرفته و نظامنامه پرورش ما لزوماً این آموزش را نمیپذیرد و به آن پایبند نیست.
نصیری ، کارشناس مجری : این که سویه مثبت تکاملی در ذهن بانوان نقش ببندد یا به عبارت دیگر زنان باور کنند که قدرت مؤثر شناختی هستند چه اثراتی بر جامعه و لایههای تربیتی زن در خانواده دارد؟
نصیری ، کارشناس مجری: زنان به عنوان قدرت مؤثر شناختی چه نقشی در توسعه داناییمحور دارند ؟
داودی: نزول استاندارد خردگرایی در جامعه یعنی سقوط قدرت مؤثر، یعنی ساقط کردن جامعه از حرکت متمدانه بر اساس تعاریفی که خودش دارد. این جهل است و حرکت طولانی مدت یک جامعه در این مسیر آسیب زاست. هنگامی که محیط آموزش را از پرورشمان جدا میکنیم و پژوهش را کنار میگذاریم، چگونه میتوانیم قدرت مؤثر شناختی خلق کنیم. لکنت قانونگذار ، بیسوادی سیاستگذار و عدم فهم درست کارگزار در کنار هم یک محیط شلخته ایجاد کرده است که ما میخواهیم از دل آن قدرت مؤثر شناختی را خلق کنیم یعنی افرادی که دارای استانداردهای ضعیف هستند نمیتوانند استاندارد شناختی قدرتافزای مؤثر تولید کنند.
در قسمت دهم از فصل پنجم برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه»، دکتر معصومه نصیری به عنوان کارشناس مجری با دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و دکتر صدیقه سادات معینی ، مدیر طراحی آموزشی سازمان صدا و سیما در مورد قدرت شناختی، زنان و قدرت آموزشدهی و آموزشگیری گفتگو می کنند.
معینی: هرگاه بانوان در جامعه سرمایهداری قدرت گرفتند، بر اساس همان نقش ابزاریشان بوده است. باید به این بپردازیم که قدرت زنان با نگاه به رویکردهای شناختی در آموزشدهی و آموزشگیری چقدر میتواند مؤثر باشد.
نصیری ، کارشناس مجری: به نظر می رسد اگر زنی در جامعه امروز ما به دیده شدن بیش از فرهیخته و حکیم بودن گرایش دارد به دلیل سیستم آموزشی است. در شرایطی که سیستم آموزشی نقطهزنیهای شناختی را نیاموخته است چگونه می توان انتظار داشت زنی حکیم تربیت شود؟
به گزارش خبرنگار گروه علم و فناوری خبرگزاری برنا؛ برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با هدف معرفی و آگاهی بخشی علوم شناختی در قالب نبردها، دیپلماسی و نهایتا جنگهای شناختی هم در قالبهای صلح مبتنی بر علوم شناختی و هم در قالب فضای عمومی عملکرد در چارچوب علوم شناختی در بستر رسانه به روی آنتن رادیو گفتوگو رفته است. این میزگرد، با استفاده از تکنیکهای علوم شناختی به گفتمان سازی بر مبنای تکنیکها و شگردهای رسانهای در حوزه شناختی میپردازد.
در این حالت ایرادی به ذهن متبادر نمیشود اما آموزش گیرنده را در آن محیط و در آن انتقال دچار تعارض و تقابل با جامعه فطریاش میکند یعنی اورا به یک عنصر نامطلوب تبدیل می کند که نمی تواند جامعه را از وضع موجود به وضع مطلوب سوق دهد. این مسائل درباره آموزش های دینی جدی تر است چرا که مقوله ایدئولوژیکی مطرح است ، به همین دلیل معتقدم نباید بگوییم دین بهائیت . به کاربردن واژه دین برای یک فرقه در همان ابتدا یک تقابل است . می بینیم که در جامعه این شعار جا افتاده که عیسی به دین خود ، موسی به دین خود اما مگر این دو تفاوت دارند . هر دو یک خاستگاه و یک مسیر دارند که بر اساس زبان دوران خود بیان شده اند یعنی زبان معیار هدف واحد بوده است نه 180 درجه متفاوت. بنابراین آموزش شناختی آن فرایندی است که طی آن ، این سه گام جهت شناخت بهتر و تبدیل به عمل مفیدتر انجام می شود.
منبع: رادیو گفت و گو
نصیری ، کارشناس مجری: در واقع نگاه حکیمانه به مؤلفهها و رسانهها دارد.
معینی: قطعاً کلید این سر حکیمانه در دست بانوان است ؛ آنهایی که بهرهای از آن خردورزی و درست به خدمت گرفتن کارکردهای شناختی برده باشند یعنی زنانی که در جامعه تراز هستند.
داودی: میتواند ایجاد کند ، گسترش دهد ، تکمیل و ترمیم نماید اما گزارهای که آموزش داده میشود نباید با فطریات و ذات آموزش گیرنده ناهمخوان باشد. مانند آموزش پیرامون پذیرش قوانین 2030 در ایران یا تصویب قانون ارتباط همجنس در کشورهای همسایه که با فطریات و محیط همخوانی ندارد . مانند این است که آموزش بدهیم چگونه خدا را در نزد خودمان تقطیع مفهومی کنیم و بگوییم نماز اهمیتی ندارد مهم رابطه دلی با خدا است یا آموزش ما این باشد که خدا حق الله را میبخشد اما حق الناس را نه پس اگر نماز نخواندی مهم نیست .
نصیری ، کارشناس مجری : به نظر میرسد در مهدهای ما اتفاق اساسی رخ میدهد. کودکی که در کلاس رقص و موسیقی رشد کرده است ، وارد آموزش و پرورش و سپس دانشگاه میشود خروجی آن دختری است که دغدغهاش یادگیری رقص ، خودنمایی کردن و بروز و ظهور خویش در یک ساحت دیگر است ، حال چگونه میتوان چطور از او توقع داشت که نگاه تربیتی ، نسلساز و تمدنی داشته باشد؟
نصیری ، کارشناس مجری: از آنجا که حوزه مسئولیت شما بخش آموزش است نگاهی به وضعیت آموزش زنان داشته باشید و درباره فاصله وضعیت مطلوب و معیار با وضعیت موجود در حوزه آموزشدهندگی توضیح دهید.
نصیری،کارشناس مجری: آموزشی که بر اساس مؤلفههای شناختی ، تعلیمدهنده و پرورشدهنده باشد و بتواند ساحتهای جدی جامعه را با خودش درگیر کند ، چگونه آموزشی است؟
معینی : آن چه که در بحث قدرت زنان ، آموزشدهی و آموزشگیری بسیار مهم هست توانمندسازی زنان در توسعه داناییمحور و میزان دخالت خود آنها در این مسیر است . باید ببینیم که چقدر زمینههای رشد را برای آنها فراهم کرده ایم . انسان در پی درک فرایندهای ذهنی و شناختی بوده است که دانشمندان در حوزه رفتارگرایی و روانشناسی به آن میپرداختند . پس از آن ، دانشمندان علوم شناختی باور داشتند که بهتر است به جای تمرکز بر رفتار انسان ، از فرآیندهای ذهنی، درک و احساس او آگاه شویم. در واقع بشر از دیرباز به دنبال کارکردهای ذهنی بوده اما چند دهه است که موضوع علوم شناختی به صورت علمی و آکادمیک مطرح شده است. پرداختن به آموزش بدون توجه به علوم شناختی مانند این است که بخواهید یک دستکش را بدون اینکه ساختار دست را بشناسید و بدانید این عضو بدن چیست ، طراحی کنید. زنان در حوزه آموزشدهی و آموزشگیری نقش فوقالعاده و برجسته دارند . در حال حاضر سیستم آموزشی بسیاری از کشورهای دنیا ، آقایان را از آموزش ابتدایی حذف کردهاست. درواقع به دلیل نقشی که مادر در ارتباط با بچهها دارد ، خیلی بهتر میتواند در آموزششان مؤثر باشد. در روایات آمده است که آموزش فرزند از سه ماه پیش از شکلگیری نطفه شروع میشود یعنی تغذیه مادر ، شرایط و ویژگیهایی که بر اوضاع و احوال ایشان اثر میگذارد بر رفتار فرزندی که میخواهد متولد شود ، تاثیر می گذارد .
نکته سوم که بسیار مهم است بر این نکته تاکید دارد که جنس آموزش و مفاهیم با فطریات آموزشپذیر و آموزشگیرنده مغایرت نداشته باشد. هر چند گاهی اقتدار در انتقال ، مفهوم پیدا میکند اما آموزش یک فرایند اجباری نیست. در آموزش ، ذات یا انگارههای تشکیلدهنده آموزشگیرنده نباید با بایستهها و ایدئولوژی آموزشگیرنده متفاوت باشد. چون میخواهیم بر فهم و درک، در مجموع روی شناخت آن فرد تاثیرگذار باشیم.
معینی: البته افزون بر این مسئله ، برنامههای هماهنگ که یکدیگر را درست پوشش بدهد و دستگاههای مختلف اجرایی همچون آموزش و پرورش، آموزش عالی، وزارت ارشاد و صدا و سیما را در راستای هم قرار دهد وجود ندارد . حتی گاهی برخی از عملکردها یکدیگر را نقض می کنند . به عنوان مثال فردی که 12 سال مبتنی بر کتب درسی و با یک ایدئولوژی خاص در نظام آموزشی تربیت شده است ، وقتی وارد نظام آموزش عالی میشود، با متون ترجمه شده خارجی روبرو می شود که مبانی ایدئولوژیک بسیاری از آنها اساسا مناسبتی با سیستم آموزشی ندارد.
انتهای پیام/
معینی: در هریک از این شبکهها و نظامها مانند آموزش و پرورش و آموزش عالی، آسیبهای جدی وجود دارد ، از سوی دیگر شبکه بین نظامها در راستا و هماهنگ با هم نیستند. متاسفانه معلمان ما در حوزه کار با کوکان و نوجوانان و شناخت آنها مطالعه خاصی ندارند تا با به کارگیری روشهای جدید که بر آموزش مترتب است ، رشد شناختی آموزش گیرندگان را افزایش دهند.