او ادامه داد: جنگ به ما تحمیل شد و آنچه که در انقلاب درباره آن شعار میدادیم، در جنگ متبلور شد. هر کسی که درباره جنگ و دفاع مقدس فیلم میسازد اگر نگاه فرهنگی و شاعرانه نداشته باشد، باخته است.
شاهحسینی گفت: به نظر من اگر کسی میخواهد درباره عملیات کربلای ۵ فیلم بسازد اول باید شعرهای سهراب سپهری را بخواند.
در این فیلم دختری به جنگ آمده تا از کشت و کشتار عکس بگیرد و در یک مسابقه برنده شود و بتواند اجاره خانهاش را بدهد، ولی وقتی به حقیقت ماجرا پی میبرد دست ناپیدا او را به جای خوب هدایت میکند.
شاه حسینی در پاسخ به این پرسش که در این فیلم از خاطرات خانم کاظمزاده عکاس جنگ استفاده شده است؟ گفت: خیر. من فقط اسم خانم کاظم زاده را شنیده بودم.
شاهحسینی در ادامه بیان کرد: ما مجبور شدیم زمان دست ناپیدا را کوتاه کنیم اگر زمان فیلم ۱۲۰ دقیقه بود پاسخ به خیلی از سوال ها داده میشد.
سیدزاده در پاسخ به این پرسش که چه لزومی داشت برای ساخت این فیلم ۲ نهاد دولتی سرمایهگذاری کنند؟ گفت: باید دستتان در کار باشد تا بدانید هزینه ساخت فیلم چقدر است و در وسع یک نهاد نیست و چند نهاد باید مشارکت کنند. بنیاد شهید ۵۱ درصد و فارابی ۲۵ درصد و دو شریک دیگر بخشی از منابع مالی کار را تامین کردند.
این کارگردان گفت: من سالها با خاطرات این زنان زندگی کردم و میخواستم از زوایای پنهان زندگی آنها حرف بزنم. حاج قاسم سلیمانی میگفتند که لعنت به کسی که جنگ را دیده و حس کرده و واقعیت را دیده و تریبونی به او برسد و در مورد آن حرف نزد. من هم میخواستم درباره زندگی این زنان در جنگ حرف بزنم.
او درباره استفاده از بازیگران بومی در این فیلم گفت: پایه فیلم من مستند است و حضور یک سلبریتی این روایت را مخدوش می کند. به خاطر همین از بازیگران بومی که بسیار بااستعداد هستند و هنوز فرصت دیده شدن پیدا نکردند، استفاده کردم.
برادرزاده پروانه معصومی با ذکر خاطره ای از تقدیر این بازیگر در جشنواره های فیلم فجر در سالهای قبل، از مهربانی و جای خالی او یاد کرد.
این کارگردان درباره عنوان فیلم و نگاه جاری در فیلم بیان کرد: انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود. حضرت امام خمینی با تانک و توپ شروع نکردند و اولین چیزی که به مردم میگفتند این بود که ما میخواهیم کرامت انسانی را به شما برگردانیم.
در ادامه انسیه شاهحسینی کارگردان فیلم «دست ناپیدا» اظهار کرد: جای آقای عبدی نسب خالی است. ایشان صبحها که سرکار میآمدند یک شعری را میخواندند. اکنون ایشان در این نشست نیستند و من به جایشان این شعر را میخوانم. من دلم می خواست صدایم، صدایت را بغل میکرد/ من دلم میخواست زخم مرحم بود/ من دلم می خواست نور مرحم بود
در این بزرگداشت انسیه شاه حسینی گفت: من شوکه شدم که اسم پروانه آمد. من سالها با او زندگی کردم وقتی خبر فوت خانم معصومی را شنیدم، باور نکردم. همیشه نگران بود و به من میگفت تو دیوانه ای اما عوامل فیلمت را به کشتن نده. پروانه معصومی واقعا یک معجزه بود.
او ادامه داد: موضوع فیلم دست ناپیدا و کتاب حوض خون مشترک است ولی آدرس و زاویه دید و برداشت داستان بسیار متفاوت است.
شاهحسینی درباره چرایی استفاده از لباسها و رنگهای امروزی در فیلم گفت: این طور نیست و من از لباسهای خودم که از دهه شصت داشتم، در این فیلم استفاده کردم.
در ابتدای این نشست، سیدزاده تهیهکننده فیلم «دست ناپیدا» گفت: خوشحالم که با فیلم «دست ناپیدا» در محضر اصحاب رسانه حاضر شدم. فکر میکنم با تمام سختیها حرف دلمان را در این فیلم زدیم و فیلم به نتیجه رسید.
کارگردان «دست ناپیدا» در ادامه اظهار کرد: درباره عاشورا خیلی فیلم ساخته شده است اما وقتی کسی روی منبر میرود، تاثیرگذارتر است. در برخی مواقع کلام پیش میرود و تصویر عقبتر میایستد. ما حتی استخوانهایی که دست این زنان را میبرید، نشان ندادیم زیرا میخواستیم حرمت شهدا را نگه داریم. بعضی چیزها را نمیشد گفت و نشان داد مانند عشق و ایمان که نمیتوان با هیچ المانی آن را نشان داد.
شاه حسینی در پاسخ به این سوال که آیا از فیلم در جبهه غرب خبری نیست ایده گرفته است؟ گفت: خیر این فیلم را بعد از دریافت پروانه ساخت دیدم و با خودم گفتم ای کاش زودتر این فیلم میدیدم و اسم فیلم را می گذاشتم در جبهه شرق خبری هست!
او بیان کرد: موج انفجار خیلی اتفاقات را در جنگ رقم میزند. من کسی را دیدم که بر اثر موج انفجار رگهای دستش مانند کش شده بود. ما در فیلم میگوییم این بچه نماد امید است. شاید اگر امکانات بیشتری داشتیم حرفمان را سینماییتر میزدیم.
این گزارش تکمیل میشود…