همین زمان سید ابراهیم مدرس حسینی اصفهانی نیز رساله ای در مولد النبی (ص) نوشت که آقابزرگ نسخهای از آن را در کتابخانه شیخ الشریعه اصفهانی دیده است. وی میافزاید که میرزا محمد مهدی پسر شیخ الشریعه در رسالهای که در این باره نوشته ـ بنگرید به ادامه بحث ـ از آن نقل کرده است.[۱۷]
[۸۱]. بحار الأنوار، ج۱۵، ص۲۵۲.
[۸۲]. به نقل از الإقبال، ص۶۲۳.
[۸۳]. ر.ک: تواریخ النبی والآل، ص۲۰. این برداشت، براساس روایتی از امام باقر علیه السلام است که نهایت دوره حمل، نه ماه است، نه بیشتر الکافی، ج۵، ص۵۲، ح ۳.
[۸۴]. البدایة والنهایة، ج۲، ص۲۶۱.
[۸۵]. بحار الأنوار، ج۱۵، ص۲۶۰.
چهارم ـ که به جای دهم، به دوازدهم رمضان اشاره دارد ـ، خبر سلامی در کتاب التاریخ که گفته است:
به گزارش برنا؛ به طور اصولی باید گفت که ادیان توحیدی ابراهیمی، ادیانی تقویمی هستند و در این میان، شیعه به طور جدّیتر، یک مذهب تقویمی است. این، نکتهای است که از آداب و اخلاق مذهبی آن، بویژه بزرگداشت روزها و ایّام، به هر مناسبت، آشکار میشود. این توجّه، بسیار قدیمی است و شاهد آن، رسالههای فراوانی است که در قرن سوم و بعد از آن، تحت عناوین مختلف در این باره نوشته شده است. آثار یاد شده یا شکل انسابی و تاریخی و یا شکل دعایی و زیارتی دارند. عناوینی چون: تاریخ أهل البیت، موالید الائمّة، مسار الشیعة، یا مختصر تواریخ شرعیة[۱] و نظایر آن، عناوینی هستند که در این باره، مورد استفاده قرار گرفتهاند.[۲] عنوان تاریخ در این موارد، اختصاص به ارائه تاریخ تولّد و وفات و برخی از جزئیات شخصی است.
دوم، روایت زبیر بن بکار، نسبشناس و مورّخ معروف قرن سوم، که معتقد است ولادت، روز دوازدهم رمضان بوده است. عبارت مقریزی این است:
سوم، روز عاشورا، بر اساس روایتی که ابن عساکر آورده است:
با این توجّه باید گفت که عبارت شیخ مفید، هسته اصلی باور شیعیان به تعیین روز هفدهم برای ولادت پیامبر خدا(ص) است:
کراجکی هم در کنز الفوائد نوشته است:
آن که در هر دو کتاب از هر دو بزرگ طایفه ـ نور الله مرقدهما ـ تصریح شده که مبعث حضرت خاتم النبیین صلّی الله علیه و آله به چهل سال بعد از ولادت آن حضرت است، و موافق حدیثی که رئیس الطایفه (ره) در مصباح در تعیین روز آن روایت فرموده و معارض ندارد. و مطابق روز شنبه بوده موافق بیست و هفتم رجب، چنان که معمولٌ به علمای خاصه است. پس میباید که غرّه رجب سال مبعث، روز دوشنبه باشد. پس غرّه ربیع الاول آن سال که چهار ماه بر آن مقدم است، لامحاله سه شنبه است یا دوشنبه، بنابر آن که از عدد ایام آن که صد و هیجده یا صد و نوزده است، غالبا بعد از اسقاط اسبوعات یا شش روز میماند یا هیچ نمیماند، و اول مستلزم آن است که سه شنبه باشد، و ثانی مستلزم آن که دوشنبه باشد.
دوم، نگاه مورّخان که شکل سندی به نقل خود نمیدهند و علاوه بر آن، منابع خاص خود را دارند.
[۶۱]. تواریخ النبی والآل، ص۲۰.
[۶۲]. همان، ص۱۹.
[۶۳]. الإقبال، ص۶۰۱.
[۶۴]. طبقات الکبری، ج۱، ص۸۰.
[۶۵]. الأزمنة والأمکنة، ص۴۶۵.
مرزوقی اصفهانی (م ۴۲۱ ق) با اشاره به سبک تاریخگزاری عرب در انتخاب یک حادثه مهم برای سال (مانند عام الفیل)، معتقد است که پیامبر (ص) در همین سال ـ که سال ۳۸ ملک انوشیروان بود ـ به دنیا آمد. سپس از ابو العیناء به سند او از امام باقر علیه السلام روایت میکند که: ولد رسول الله صلی الله علیه وآله لیلة الاثنین لعشر لیال خلون من شهر ربیع الأوّل، وکان الفیل فی النصف من المحرّم بینه وبین مولد رسول الله صلی الله علیه وآله خمس وخمسون لیلة. وبذلک الإسناد أنّ رسول الله صلی الله علیه وآله ماتت أمّه وله ستّ سنین.[۶۵]
جالب است بدانیم که در باره ولادت رسول خدا (ص) در روز هفدهم و شیوع آن، آقا رضی قزوینی هم همین عقیده را دارد. وی پس از اشاره به عقیده کلینی، با اشاره به این که شیخ مفید در مقنعه، روز هفدهم را پذیرفته است، مینویسد: شیخ طوسی به دلیل آن که در این قبیل امور از استادش مفید پیروی می کرد، همان را مطرح کرد و این تاریخ مورد قبول جامعه شیعه قرار گرفته و شیوع یافت به طوری که در بیشتر بلاد عجم نیز در انجام نوافل و ادعیه از همان پیروی میکنند. اما آنچه که در مکه و مدینه به طور مستمر از قدیم تاکنون بوده، تاریخ اول بوده است.[۱۲]
نخست، روایت امام جعفر صادق علیه السلام از طریق یعقوبی که طبق معمول، سند آن را نقل نکرده و احتمال میرود که با استفاده از کتاب مغازی ابان، آن را نقل کرده باشد؛ زیرا در مصادر خود در مقدّمه، یک طریق خود را این طور معرفی کرده: «و أبان بن عثمان عن جعفر بن محمّد». عبارت یعقوبی این است:
ابان بن عثمان احمر (م حدود ۱۷۰ ق) روایتی در باره داستان ولادت پیامبر خدا (ص) نقل کرده و ضمن آن، روز دوازدهم ربیع الأوّل را روز ولادت ایشان دانسته است:[۳۱]
وی پس از نقل اقوالی که به نظر وی، حاوی احادیثی در این باره است، مینویسد:
وقال من رواه عن جعفر بن محمّد یوم الجمعة حین طلع الفجر لاثنتی عشرة لیلة خلت من شهر رمضان.[۷۱]
ولد رسول الله صلی الله علیه وآله یوم الاثنین للیلتین خلتا من شهر ربیع الأوّل، ویقال لثمان لیال خلون من شهر ربیع الأوّل.[۶۷]
و در این زمان مدار عمل در حرمین شریفین ـ زادهما الله شرفا ـ که مولد منشأ[۹۴] آن حضرت است، همان بر نهج قدیم ایشان است که مطابق دوازدهم و موافق نقل کافی است، و در اکثر بلاد عجم عمل به قول اخیر که هفدهم است، شایع است. و طریقی که در استکشاف این مطلب و استنباط حق در این امر مختلفٌ فیه به خاطر این حقیر میرسد آن است که به استعانت بعضی از وقایع مضبوطه ازمنه ماضیه که نقل تاریخ آن، این دو بزرگ طایفه متفق باشند، یا در میان این طایفه، مشهور و مخالفی نداشته باشد، استخراج حق در ماده مختلفٌ فیها ممکن است، و از این جهت که بیشبهه متفقٌ علیه حجت است در مختلفٌ فیه، هرگاه به دلالت بعضی از اتفاقات، احد طرفین در خلافی، معین گردد و بیان آن دلالت به قواعد حسابیه غیر مشکوٌک فیها به تقریر واضح در سلک تحریر درآید، لامحاله حاسم شبهه خلاف و حاکم ماده نزاع خواهد بود.
[۸۶]. همان، ص۲۴۹.
[۸۷]. میزان السماء، ص۴۲۶.
[۸۸] تاریخ خلیفه بن خیاط، ص ۵۳
[۸۹] بنگرید به نسخه خطی شماره ۳۷۳۳ مجلس شورای اسلامی از لسان الخواص، برگهای ۲۱۵ – ۲۱۷
[۹۰] . در اصل: ظللی.
مسعودی نیز در مروج الذهب، هشتم ربیع الأوّل را تاریخ ولادت دانسته است: الذی صحّ من مولده ـ علیه الصلاة والسلام ـ أنّه کان بعد قدوم أصحاب الفیل مکّة بخمسین یوما، وکان قدومهم مکّة یوم الاثنین لثلاث عشرة لیلة بقیت من المحرّم، سنة ثمانمائة واثنتین وثمانین من عهد ذی القرنین، وکان قدوم أبرهة مکّة لسبع عشرة خلت من المحرّم ولست عشرة ومائتین من تاریخ العرب، الذی أوّله حجّة الغدر ولسنة أربعین من ملک کسری أنوشروان. وکان مولده ـ علیه الصلاة والسلام ـ لثمان خلون من ربیع الأوّل من هذه السنة بمکّة، فی دار ابن یوسف.[۶۸]
در این زمینه، برخی از آثار تقویمی کهنی نیز برجای مانده است که نمونه آن، زیج مفرد، از محمّد بن ایّوب طبری شیعی از قرن پنجم است.
بیرونی درباره اختلاف نظر در باره ولادت پیامبر خدا (ص) با استناد به مآخذ پیشین، جدّیتر سخن گفته است. وی مینویسد:
شیخ طوسی در تهذیب نیز تولد را در روز هفدهم ربیع الاول دانسته است. همین طور در النهایه و مبسوط.[۴۲]
قطع نظر از اخبار و آثار ائمّه اطهار علیهم السلام و اتّفاق علمای اخیار و سستی مستند اغیار از سیره عملیه قطعیه طایفه امامیه ـ نَصَرَهُمُ الله تعالی ـ این مدّعا را میتوان به منصّه ثبوت رساند؛ چه، هر سال جمّ غفیر و جمع کثیری از دور و نزدیک و تُرک و تاجیک، از طوایف مختلفه و اهالی بلاد متباعده، محض درک زیارت امیر المؤمنین علیه السلام در روز هفدهم و امتثال فرمان حضرت صادق علیه السلام که در آن روز، به جهت شرافت ولادت، آن جناب را زیارت کنند، در آن بقعه مطهّره، حاضر میشوند.[۵۵]
[۶]. نمونه آن الفضل المنیف فی المولد الشریف، از صلاح الدین صفدی است که نسخهای از آن در اختیار میرزا حسین نوری بوده و در میزان السماء در تعیین ولادت خاتم انبیا چاپ شده در: میراث حدیث شیعه، دفتر ششم، ص۳۸۷ ـ ۴۴۳ از آن نقل کرده است.
[۷]. آثار الباقیة به کوشش: پرویز اذکایی، تهران، ۱۳۸۰ ش ص۴۲۳ ـ ۴۲۴.
[۸]. کشف الغمّة، ج۱، ص۱۴.
[۹]. آثار الباقیة، ص۴۲۳.
[۱۰]. همان، ص۴۲۴.
پس مجملا معلوم شد که غرّه ربیع الاوّل سال مولد به دو روز یا سه روز مقدم است بر روز پنج شنبه که غرّه ربیع الاوّل سال وفات است به اتفاق؛ پس غرّه ماه مولد سه شنبه باشد یا دوشنبه و احتمال سه شنبه ساقط است به اتفاق، چه بنابرین هیچ یک از دوازدهم و هفدهم شهر مذکور مطابق جمعه نمیافتد چنان که متفقً علیه آن دو بزرگ است در این دو کتاب، پس معین شد که غرّه ماه مذکور در سال مذکور دوشنبه است، البته، پس روز جمعه که به اتفاق مولد است در شهر مذکور، مطابق دوازدهم تواند بود نه هفدهم و هو المطلوب.
این نوشتهها را باید از آنچه درباره ولادت پیامبر (ص) نوشته شده و بخصوص اهل سنّت از قرن هفتم به بعد در این باره تألیف کردند، جدا کرد. گرچه در این نوشته، اختلاف نظرها در باره تاریخ ولادت پیامبر خدا (ص) آمده است.[۶]
جواب گوییم که، وقوع قضیه مذکوره در دوشنبه، متفقٌ علیه این دو بزرگ نیست مطلقا، زیرا که شیخ مفید ـ رحمه الله ـ اگرچه در مقنعه دوشنبه ذکر کرده،[۹۷] اما بعد از آن فرموده که: و قیل یوم الجمعة و قیل یوم السبت.[۹۸] و در ارشاد تصریح کرده که یوم السبت بوده است،[۹۹] و لیکن چون قول او در مقنعه موافق کافی است و اصحّ اقوال مینماید و تجویز وقوع آن در یوم السبت یا یوم الجمعه چنان که کثیری از اهل تواریخ عامه بر آن رفتهاند که بسیار ظاهر الفساد است، و به جهت آن که تفاوت فاحش است، قابل توجیه نیست، چنان که بر متأمّل ظاهر میشود.
حمل برسول الله صلی الله علیه وآله فی یوم عاشوراء فی المحرّم.[۸۴]
مدّعی تشیّع و متابعت ائمّه شیعه علیهم السلام، با ورود این اخبار معتبره و تصریح اساطین دین، چگونه جرئت بر مخالفت کند و ترجیح قول دیگر دهد؟![۲۲]
بنا بر این، سخن علاّمه مجلسی، دایر بر این که عقیده به روز دوازدهم، در میان شیعیان، صرفاً از کلینی است،[۳۰] قابل قبول نیست؛ زیرا روایاتی در برخی از منابع شیعه، در تأیید این نظر آمده است.
و از غیر مسلک مذکور نیز بر این مطلب دلایل بسیار است. از آن جمله اتفاق اهل سیر و جمهور اهل هیئت و نجوم است که غرّه محرّم سال هجرت از طریق رؤیت هلال، روز جمعه بود، چنان که علامه [قطب الدین] شیرازی در تحفه [شاهی] ذکر کرده و در زیج جدید، تصریح به آن واقع شده. و این معنی نیز از راه حسابی که بعد از این مذکور میشود، بیشبهه مستلزم مطلوب است، چنان که بر متأمّل ظاهر میگردد.
ه . دهم رمضان
وفی الیوم السابع عشر منه کان مولد سیدنا رسول الله صلی الله علیه وآله عند طلوع الفجر من یوم الجمعة فی عام الفیل وهو یوم شریف عظیم البرکة و فی صومه فضل کثیر وثواب جزیل وهو أحد الأیّام الأربعة، فروی عنهم علیهم السلام أنّهم قالوا من صام یوم السابع عشر من شهر ربیع الأوّل کتب الله له صیام سنة ویستحب فیه الصدقة وزیارة المشاهد.[۴۱]
رایجترین تطبیق برای سال ولادت، «عام الفیل» است. در این زمینه نیز اختلافات فراوانی وجود دارد. بخصوص در منابع اهل سنّت که سال ولادت و تناسب آن با عام الفیل، مختلف ذکر شده است؛ امّا چنان که گفته شده، در میان شیعیان، تقریبا همگی اتّفاق بر این دارند که تولّد، در عام الفیل بوده است.[۸۷] از قدمای مورخان اهل سنت، خلیفة بن خیاط نیز بر این باور است که در مورد تولد حضرت در عام الفیل اتفاق نظر وجود دارد.[۸۸]
دو. روایتی از ائمّه هدی علیهم السلام که روزه روز هفدهم ربیع الأوّل را توصیه کردهاند. مضمون روایت که در مسار الشیعة آمده چنین است: من صام الیوم السابع عشر من شهر ربیع الأوّل ـ و هو مولد سیدنا رسول الله صلی الله علیه وآله ـ کتب الله سبحانه له صیام سنة.
با این عبارت، تقریبا میتوان اطمینان یافت که شباهتی در حد آن که اظهار کنیم منبع کلینی عبارت زبیر بن بکار یا منبع مشترکی برای هر دو بوده، وجود دارد.
این که طبری، روز سیزدهم را جزو اقوال آورده باشد، در تاریخ طبری (نه متن اصلی و نه ذیل المذیل موجود) نیست. آنچه در طبری آمده، همان روایت مشهور ابن اسحاق یعنی روز دوازدهم است.[۷۰]
ولیس یُعرف من مولده، إلاّ أنّه ولد لیل الاثنین فی ربیع الأوّل؛ فأمّا الیوم من الشهر، فمختلف فیه، کما اختلف فی مبعثه.[۹]
شیخ کلینی، اگرچه ثقة الاسلام و فخر شیعه است و کتابش در اعتبار، بینظیر، امّا بر ناقد بصیر، پوشیده نیست که ایشان، در مقام ذکر تاریخ موالید و وفات، معتنی به تحقیق و تمیز صحیح از سقیم نبودند. لهذا با آن اعتنا به ذکر سند در هر خبری،در این جا قناعت کردند. به عبارت بعضی از مورّخان که در نزد ایشان حاضر بود، چه ثمری در معارف حقّه و اخلاق حسنه و اعمال جوارحیه ـ که مرتّب بر معرفت آنها باشد ـ نبود و وضع کتاب برای آن سه فایده جلیله که بحمدالله متکفّل و مغنّی و چون نامش شافی و کافی است و اخبار موجوده در آن معادل، بلکه زیاده از موجود در تمام صحاح ستّه اهل سنّت، و مؤیّد این مطلب، آن که در روز هم به ایشان موافقت کردند که دوشنبه بود.[۲۰]
شهرت روز هفدهم، به حدّی است که بعدها مجلسی نوشت: اتّفاق امامیه روی همین تاریخ است، گرچه بیشتر مخالفان، روز دوازدهم را معیّن کردهاند. تنها کلینی، روز دوازدهم را گفته است که میتواند اختیار آزادانه او یا از روی تقیّه باشد.[۴۷]
د. دوم و هشتم ربیع الأوّل
وقت ولادت
روز ولادت: جمعه یا دوشنبه
داستان اختلاف نظرها در باره تاریخ ولادت رسول الله (ص)
پس دور نباشد که در عرص مدّت سیصد سال و کسری، به اسباب مذکوره این قسم تفاوتی که از غایت قلت، منافی ضوابط مذکوره نیست عارض شود[۱۰۱] بلکه عدم عروض تفاوت اصلا در ازمنه متطاوله در امثال این امور، از محالات عادیه است. و العلم عند الله و اهله. و السلام علی من التبع الهدی.
سوم، روایت دیگر که هر چند حمل را در محرم دانسته، امّا ولادت را در رمضان میداند:
پادشاه فرمود که ایشک آقاسی باشی همه علمای اعلام و مدرّسین و متوسّطین را اجتماع فرمودند در خانه میرزا باقر صدرخاصه و بعد از منازعات، آقا جمال و میرمحمّد باقر ـ سلّمهما الله ـ و قریب هشتاد نفر ترجیح دادند که روز ولادت آن حضرت، سیزدهم رجب است و شیخ الإسلام و پسرش محمّد حسین [تبریزی] و دامادش ملاّ عبد الکریم، هفتم شعبان را روز ولادت آن حضرت گمان کردند و هر کس اعتقاد خود را نوشته. محصّل امر مزبور، به نظر اشرف رسانید و این مجمع در شنبه، یازدهم شهر رجب، منعقد شد و پادشاه والاجاه، ترجیح مُجمع علیه داده، سیزدهم را عید قرار داد و شب تا صبح به طریق سایر اعیاد، نوبه را فرو گوفتند و آن روز را مجلس ساختند، و قول هفتم را که از قدما و متأخّرین قائلی نداشت و مستند آن، به غیر حدیثی نبود، اعتبار ننمودند، چنانچه قول به این که ولادت با سعادت، در هفتم ذی حجّه است یا در چهاردهم رمضان است نیز به غیر حدیثی دیگر، سندی نداشت و کسی اعتبار نکرده بود. پس هر سه قول در یک مرتبه است، لهذا ترجیح قول اوّل دادند و این عید از مخترعات شاه سلطان حسین بن شاه سلیمان است ـ نفعه الله به فی الدارین ـ .[۱۱] سپس نام حاضران از علما را آورده است.
در گذر تاریخ، شهرت یک مورّخ و تسلّط او بر دیگران، سبب میشد که یک تاریخ، میان عامّه پذیرفته شود؛ چنان که گاه دستگاه حکومت، با به رسمیت شناختن یک تاریخ، این کار را انجام میداد.
بسم الله الرحمن الرحیم
[۴۶]. ر.ک: اعلام الوری، ج۱،ص ۴۲. نظریه دوم یا دهم، روایاتی است که در طبقات ابن سعد ج۱، ص۱۰۰ ـ ۱۰۱ آمده است.
[۴۷]. بحار الأنوار، ج۱۵، ص۲۴۸.
[۴۸]. میزان السماء، ص۴۲۷.
[۴۹]. بحار الأنوار، ج۱۵، ص۲۵۰.
[۵۰]. همان جا.
در العُدَد القویّة نیز اقوال مختلف از جمله سخن کلینی، به عنوان نقل از «کتاب الحجّة» آمده است؛ امّا بیشتر نقلها همان روز هفدهم است.[۵۳]
تم تحریره فی عشرین شهر جمیدی الاولی سنه ۱۰۹۲.
ماجرای تعیین تاریخ ولادت رسول خدا (ص) خود حکایتی است که مروری کوتاه بر آن خواهیم داشت. شروع آن از مرحوم کلینی در کافی است که ولادت رسول خدا(ص) را در ۱۲ ربیع الاول دانسته در حالی که از شیخ مفید به بعد، تاریخ ولادت ۱۷ ربیع عنوان و میان علما پذیرفته شده است. بحث یاد شده ضمن بحث های تقویمی که زمان صفویه در باره نوروز نوشته شد، بار دیگر طرح گردید.
ابن کثیر، پس از نقل قول دوازدهم ربیع الأوّل (و نقل هفدهم از منابع شیعه و ردّ آن)، قول دوم را همین دهم رمضان میداند:
إن الذین أدرکناهم من العلماء کان عملهم (علمهم) علی أن ولادته المقدّسة صلی الله علیه وآله وعلی الحافظین لأمره أشرقت أنوارها یوم الجمعة السابع عشر من شهر ربیع الأوّل فی عام الفیل عند طلوع فجره.[۵۲]
با این حال، اختلاف نظر میان شیعیان نیز وجود داشته است و راه حل برای عالمان این رشته، بخصوص برای آسان کردن کار مردم آن بوده است که یک تاریخ را براساس روشهایی که داشتهاند و عمدتا بر اساس شهرتی که محصول بررسی علمی و مسائل دیگر بوده است، یک روز را معین میکردهاند. امّا در بسیاری از موارد، در یک موضوع، تاریخهای مختلف ارائه میشده، بدون آن که یکی از آنها دقیقا درست دانسته شود.
اختلاف نظر در تواریخ شرعی
اِربلی در اواخر قرن هفتم، درباره ولادت پیامبر خدا(ص) و با توجّه به اختلاف نظر موجود در آن، به سایر اختلافات هم اشاره کرده، مینویسد:
ابن طاووس هم درباره رسمیت عقیده به هفدهم در اقبال مینویسد:
تستری با اشاره به این سخن شیخ حرّ عاملی که گفته است: «هفت حدیث در باره روزه روز هفدهم که مولد است، وارد شده»[۵۹] و این که صاحب مستدرک، دو خبر بر آن افزوده[۶۰] میگوید: ما پیش از شیخ مفید، هیچ نصّی از قدما در باره روز هفدهم نداریم؛ امّا روایات نُهگانه نیز در واقع دو روایت است که دومی آنها، دلالتی بر این که تولّد، روز هفدهم باشد، ندارد.[۶۱]
وفی السابع عشر منه مولد سیدنا رسول الله صلی الله علیه وآله عند طلوع الفجر من یوم الجمعة فی عام الفیل وهو یوم شریف عظیم البرکة ولم یزل الصالحون من آل محمّد علیهم السلام علی قدیم الأوقات یعظمونه ویعرفون حقّه ویرعون حرمته ویتطوعون بصیامه. وروی عن أئمة الهدی علیهم السلام أنّهم قالوا من صام الیوم السابع عشر من شهر ربیع الأوّل و هو مولد سیدنا رسول الله صلی الله علیه وآله کتب الله سبحانه له صیام سنة، ویستحب فیه الصدقة والإلمام بزیارة المشاهد والتطوع.[۳۸]
اوّل، ایام تشریق، که کلینی ـ به احتمال به نقل از زبیر بن بکار ـ آن را نقل کرده است. دیاربکری در تاریخ الخمیس از سیره یعمری و حلبی هم در سیره خود این مطلب را آوردهاند.[۸۰] زبیر بن بکار که تولد را در ۱۲ رمضان می داند با تاریخ این حمل مشکلی ندارد اما این سخن کلینی، پس از اعلام روز ۱۲ ربیع الاول به عنوان روز ولادت رسول الله، با این اعتراض مواجه شده است که در این صورت، چه طور تولّد میتواند در ربیع الأوّل باشد؟ پاسخ ارائه شده با تفصیلاتی که مرحوم مجلسی داده، به باور اعراب جاهلی، به نسیء و جابهجا کردن ماههای حرام بر میگردد که با پیچیدگیهای محاسباتی روبهرو شده است.[۸۱] جوابهای مفصل دیگری هم بر اساس محاسبات نجومی مرحوم ثقة الاسلام شهید در رساله ایضاح الانباء آورده و همه آنها را ناکافی میشمارد.
[۲۶]. إقبال الأعمال، ص۶۰۱.
[۲۷]. السیرة النبویّة، ج۱، ص۱۵۸.
[۲۸]. اثبات الوصیة، ص۱۱۴ قم: انصاریان، ۱۴۱۷ ق.
[۲۹]. زیج مفرد تهران: میراث مکتوب، ۱۳۸۶ ش، ص۶۳.
[۳۰]. بحار الأنوار، ج۱۵، ص۲۴۸.
سوم، نگاه منجّمان، مانند: سلامی، بتانی، حمزه اصفهانی، بیرونی یا محمّد بن ایّوب طبری که آنان نیز به جز استفاده از نقلهای مورّخان و احیانا محدّثان، جستجوهای نجومی برای یافتن طالع دارند و این که مثلاً در فلان تاریخ، آیا طالعی برای ظهور شخصیتی که در حد پیامبر خدا(ص) باشد، وجود دارد یا نه؟ در باره بخش اخیر میتوان به آثار الباقیة بیرونی مراجعه کرد.[۷] هرچه هست، دامنه اختلاف در این باره، زیاد است.
و ناقل قول اول شیخ المشایخ ثقة الاسلام محمد بن یعقوب الکلینی است ـ نوّر الله مرقده ـ که در اوّل ابواب التاریخ کتاب شریف کافی تصریح به آن نموده، به این عبارت فرموده است که: ولد النبی صلّی الله علیه و آله لاثنتی عشرة لیلة مضت من شهر ربیع الاوّل فی عام الفیل یوم الجمعة مع الزوال و روی أیضا عند طلوع الفجر قبل أن یبعث بأربعین سنة.[۹۲] و ناقل قول ثانی شیخ اجلّ محمد بن محمد بن نعمان مشهور به مفید است ـ عطّر الله مضجعه ـ که در کتاب مقنعه فرموده: ولد بمکة یوم الجمعة السابع عشر من شهر ربیع الاوّل فی عالم الفیل و صدع بالرسالة فی یوم السابع و العشرین من رجب، و له یومئذ أربعون سنة.[۹۳]
و مخفی نماند که روایتی که قبل از این مذکور شد که رئیس الطایفه ـ رحمه الله ـ در تهذیب و مصباح بر طبق هفدهم ذکر فرموده، بر تقدیر صحّت سند آن، چون مضمون ظاهر آن مخالف جمیع ضوابط متفقً علیها است که در دلایل مذکور شد، و نیز مقتضای حدیثی که در دلیل ثانی در تعیین روز مبعث از مصباح منقول شد، معارض آن است، چنان که مبین شد، چارهای در تصحیح آن سوای تأویل نیست. پس تواند بود که بعضی از سلسله روات آن حسب الاعتقاد خود به نقل بالمعنی اکتفا کرده باشد یا به عنوان ضم تفسیر مبهم، چیزی از کلام خود با کلام امام ـ علیه السلام ـ ممزوج کرده باشد. پس تعیین روز مولد در آن، از کلام او باشد بر طبق اعتقاد او نه کلام امام ـ علیه السلام.
واقدی، از ابو بکر بن عبد الله بن ابی سبره، از اسحاق بن عبد الله بن ابی فروه و او از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود:
در میان شیعیان، ثقة الاسلام کلینی (م ۳۲۹ ق) به این نقل باور دارد و اخبار دیگری هم دال بر آن در میان برخی از کتابهای شیعی وجود دارد. در اثبات الوصیة هم ـ که منتسب به مسعودی است ـ ، روز ولادت پیامبر (ص) را ابتدا دوم ربیع الأوّل و پس از آن روز جمعه، دوازدهم ربیع الأوّل دانسته و آن را اصحّ میداند.[۲۸] در زیج مفرد، اثر ابو جعفر محمّد بن ایّوب طبری شیعی (زنده در ربع اخیر سده پنجم)، ولادت پیامبر خدا (ص) در روز دوازده ربیع الأوّل، درج شده است.[۲۹]
این، جز آن مواردی است که در آثار دعایی شیعه مانند: مصباح المتهجّد، نزهة الزاهد، اقبال و آثار دیگر همین تقویمهای درج شده و آداب و آثار آن، شرح داده شده است. ابنطاووس (م ۶۶۴ ق) کتابی با نام التعریف بالمولد الشریف (در تواریخ پیامبر و اهل بیت علیهم السلام) داشته است که متأسّفانه برجای نمانده است؛ امّا در اقبال، از آن یاد و نقل کرده است.[۵]
[۳۱]. کتاب المبعث والمغازی به کوشش: رسول جعفریان، قم، ۱۳۷۵ ش، ص۳۶ (به نقل از: کمال الدین، ص۹۶؛ تفسیر القمی، ج۱، ص۳۷۳).
[۳۲]. کمال الدین، ص۱۹۶.
[۳۳]. بحار الأنوار، ج۱۵، ص۲۵۰.
[۳۴]. الإقبال، ص۵۹۹.
[۳۵]. همان جا.
و چون این مقرر شد میگوییم که از غّره ربیع الاوّل سال مبعث تا غرّه ربیع الاوّل سال مولد که چهل سال تمام است، بنابر ضابطهای که سابقا در عدد ایّام سال و کبایس تصویر شد بعد از اسقاط اسبوعات از ایّام آن چیزی نمیماند، زیرا چهل سال مشتمل است بر پانزده کبیسه و بیست و پنج غیر کبیسه. و سابقاً معلوم شد که از هر سال کبیسه، پنج روز بعد از اسقاط اسبوعات باقی میماند، و از هر سال غیر کبیسه چهار روز، پس مجموع بقایای اسبوعات جمیع چهل سال مذکور، صد و هفتاد و پنج روز باشد که بیست و پنج هفته است بیزیاده و کم. پس لازم آید که غرّه ماه مولد نیز مطابق روز دوشنبه یا سه شنبه باشد و احتمال سه شنبه چنان که سابقا بیان شد به اتفاق ساقط است. پس دوشنبه معین است و مستلزم آن که روز جمعه مطابق دوازدهم باشد نه هفدهم، و هو المطلوب.
اطلاعات کلینی درباره تاریخ معصومان (ع) بیش از همه درباره پیامبر (ص) است که جزئیاتی را ارائه کرده است. متن آن چنین است:
ب ـ هفدهم ربیع الأوّل
ابن طاووس، از حدائق الریاض و زهرة المرتاض و نور المسترشد شیخ مفید، این نقل را آورده است:
دلیل دیگر
یکی از نخستین مسائل بر اساس گفته کلینی، فاصله میان زمان حمل و ولادت رسول خدا (ص) بود. کلینی گفته است که حمل در ایام تشریق (روزهای ۱۱ ـ ۱۳ ذی حجه) بوده و ولادت در ۱۲ ربیع الاول. این یعنی سه ماه. شهید ثانی در شرح لمعه این مسأله را مورد اشکال قرار داده و با جوابی در این حد که شاید این از ویژگیهای رسول خدا (ص) بوده به آن پاسخ داده اما افزوده که در منابع، تاکنون چنین ویژگی در باره حضرت، جایی ندیده است.[۱۳] این اشکال و جواب مورد توجه قاضی بن کاشف الدین یزدی (م ۱۰۷۵ در اردبیل) از شاگردان شیخ بهائی (م ۱۰۳۰) صاحب آثار متنوع از جمله جام جهانمای عباسی در باره ویژگی های شراب، قرار گرفته و تلاش کرده است تا با طرح مسأله نسیء آن را پاسخ دهد. وی رساله کوچکی با عنوان رسال فی مولد النبی (ص) ویژه همین موضوع در چهار صفحه نگاشته است.[۱۴]
در این زمینه میرزا محمد مهدی فرزند شیخ الشریعه اصفهانی نیز در حالی جوان بود رساله ای با عنوان إعلام الأعلام بمولد سید الأنام در تعیین تاریخ تولد پیامبر (ص) نوشته است. این رساله تقریر عقیده پدر او یعنی شیخ الشریعه است که با گفتههای میرزای نوری در میزان السماء موافق نبوده است.
[۱۱]. وقایع السنین والأعوام، ص۵۶۲ سید عبدالحسین خاتون آبادی، تهران: اسلامیه، ۱۳۵۲ ش.
[۱۲] لسان الخواص، نسخه خطی شماره ۳۷۳۳ برگ ۲۱۴
[۱۳]. الروضة البهیه، ۳/۳۱۳
[۱۴]. نسخه ای از آن به شماره ۲/۷۴۹۸ در کتابخانه مرعشی موجود است. دوستم آقای فاضلی این رساله را در مقدمه ای که برای حاشیه قاضی بر صحیفه سجادیه نوشته (و زیر چاپ است) تصحیح کرده است. از ایشان به خاطر لطفی که به بنده کرده و متن آن را در اختیار قرار دادند سپاسگزارم.
[۱۵] لسان الخواص، نسخه خطی شمارة۳۷۳۳ مجلس، برگ ۲۱۴ – ۲۱۵
فهرست بلندی از این قبیل آثار را در مدخل «موالید» از کتاب شریف الذریعة میتوان ملاحظه کرد. استاد حسینی جلالی نیز در مقدّمه کتاب تاریخ اهل البیت علیهم السلام[۳]، فهرستی از مؤلّفاتی که در موضوع تاریخ اهل بیت علیهم السلام به همین معنای بیان تاریخ ولادت و وفات و برخی جزئیات دیگر نوشته شده، به دست داده است.[۴]
کلینی دو نقل دارد: نخست، وقت زوال، و دیگری، وقت طلوع شمس. در منابع دیگر، وقت طلوع شمس یا طلوع فجر آمده است. در روایتی تأکید شده است که «ولد لیلاً».[۸۵] بیرونی، در آثار الباقیة، تولّد در شب را مسلّم دانسته و با آن، خبری را که تولّد را در روز دانسته، نقد کرده است. علاّمه مجلسی معتقد است که مشهور میان شیعه و اهل سنّت، طلوع فجر است؛ امّا برخی، وقت زوال هم گفتهاند.[۸۶]
به هر روی، روز هفدهم، به عنوان روز ولادت، تقریبا میان شیعه شهرت داشته و اجماعی تلقّی شده است.[۴۸]
ورواه الحافظ ابن عساکر من طریق محمّد بن عثمان بن عقبة بن مکرم عن المسیّب بن شریک عن شعیب بن شعیب عن أبیه عن جدّه قال: حمل برسول الله صلی الله علیه وآله فی یوم عاشوراء فی المحرّم وولد یوم الاثنین لثنتی عشرة لیلة خلت من شهر رمضان سنة ثلاث وعشرین من غزوة أصحاب الفیل.[۷۵]
وُلِدَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله یَوْمَ الْجـُمُعَةِ عِنْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فِی الْیَوْمِ السَّابِعَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ الأوَّلِ رُوِیَ أنَّ مَنْ صَامَهُ کُتِبَ لَهُ صِیَامُ سَنَة.[۴۰]
* منتشر شده در وبسایت کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی . ۲۶ بهمن ۱۳۸۹
این رساله در اختیار ثق الاسلام تبریزی نیز بوده و از آن در ایضاح الانباء نقل کرده است. آغاز آن چنین است: «بر ضمیر منیر أذکیاء انصاف پیشه و راست طبعان درست اندیشه عرض میکند که مولد …» وی در بیستم جمادی الثانیه ۱۰۹۲ از تألیف آن فراغت یافته است.[۱۶] نسخهای از این رساله به شماره ۱۶۸۷۱ در کتابخانه مجلس با عنوان مولودیه موجود است و در ادامه متن آن خواهد آمد.
[۴۱]. مصباح المتهجّد، ص۷۹۱.
[۴۲] التهذیب: ج ۶، ص ۲؛ النهایه: ص ۱۶۹، مبسوط: ج۱، ص ۲۸۲
[۴۳]. ذخیرة الأخرة به کوشش: رسول جعفریان، قم: انصاریان، ۱۳۷۵ ش، ص۱۰۶.
[۴۴]. نزهة الزاهد (به کوشش: رسول جعفریان، تهران: میراث مکتوب، ۱۳۷۶ ش)، ص۳۵۳.
[۴۵]. ر.ک: بحار الأنوار، ج۱۵، ص۲۸۷.
علی بن محمّد تمیمی (زنده در ۵۳۳ ق) ذیل ماه ربیع الأوّل نوشته است: روز هفدهم این ماه، مولد پیغمبر (ص) بوده است. روز آدینه نزدیک برآمدن صبح، در آن لحظه که فیل آوردند تا کعبه را خراب کنند. روز بزرگواری است و در روزه داشتن این روز، ثواب جزیل است و فضل بسیار. و این روز، یکی است از آن چهار روز که در سال روزه بباید داشت. روایت کردهاند از ائمّه (ع) که گفته: هر که روز هفدهم ماه ربیع الأوّل روزه دارد، خدای تعالی بنویسد وی را ثواب یکساله روزه و سنّت بود صدقه دادن در این روز و زیارت مشاهد ائمّه علیهم السلام کردن.[۴۳]
نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف