واعظی: من خواب بودم و ساعت 2:30 بود. خبر تازه به تهران رسیده بود، چندین بار موبایل و تلفن خانه زنگ خورد، گوشی را برداشتم دیدم که از بچه های ریاست جمهوری هستند، گفتند این خبر به ما رسیده است، من بلافاصله شماره آقای روحانی راگرفتم و زنگ زدم به بچه های محافظ و گفتم که ایشان بیدار هستند و یا خواب و درخواست کردم که در اولین فرصت از قول من این خبر را به ایشان بدهید که ایشان هم نیم ساعت بعد به من زنگ زد.
سردار سلیمانی روان ترین روابط و فهم متقابل را با روحانی داشت/ کمترین اختلاف دیدگاه را با سردار داشتیم
برنا: شما در صحبت هایتان به روابط حاج قاسم با دولت قبل، دولتی که در آن فعالیت داشتید اشاره ای داشتید یک سری اختلاف دیدگاه ها و انتقاداتی را حاج قاسم به دولت شما داشتند، اینها در چه زمینه ای بود؟
مبارزه حاج قاسم با داعش برای مبارزین مسلمان در کشورهای اسلامی الگو شد. منافع آمریکا با این وضعیت خیلی در خطر افتاده بود. و از طرف دیگر ذهنیت ترامپ بر این بود که اگر این کار را بکند میتواند به همه کشورهای مختلف اینگونه القا کند که یک تروریست را کشته است در صورتی که آنچه که در کشورهای اسلامی رخ داد کاملا برعکس بود.
روحانی همیشه از سردار سلیمانی تعریف میکرد/ خانم روحانی برای حاج قاسم صدقه کنار میگذاشت
هردولتی که به سمت تعامل و مردمی بودن حرکت نکرده موفق نبوده است
فلذا این برمی گردد به فرهنگ سازی و اینکه ما مدیران خود را از دبیرستان به گونه ای تربیت کنیم که وقتی وارد بازار کار می شوند چه به عنوان کارشناس معمولی و یا رئیس اداره و یا وزیر یا رئیس جمهور یکسری اصولی که مربوط به جامعه است را رعایت کنند. این کارها را بعضی از کشورها انجام داده اند، دین هم ندارند و دینشان در حکومتشان تاثیر ندارد و یا به اندازه ما حکومتشان را به دین ارتباط نمی دهند. به این روش کسی که رئیس یک اداره می شود یک سری اصول را باور دارد که باید به انجام برساند، در هیچ چیز کم فروشی نمی کند اگر استاد دانشگاه است در کلاس کم فروشی نمی کند، اگر وزیر است در تصمیمگیریهای دیگرش کم فروشی نمی کند و غیره… لذا با دستور مسائل حل نمی شود و باید حتما شما بتوانید سازوکار مسائل را بلد باشید و دیگران هم باور داشته باشند وگرنه هر چه شما دستور بدهید که مسائل حل بشود خود به خود حل نمی شود.
تعامل با جناح ها می تواند کارآیی را افزایش بدهد. همه جای دنیا در بخش سیاسی ، امنیتی یک سازوکار دارند. الان دولت مگر می تواند شفاف نباشد ولی بخش امنیتی ونظامی نباید شفاف باشد. برای اینکه دولت وظیفه اش این است که با مردم شفاف باشد،ولی بخش نظامی وظیفه اش این است که کارهایی که می کنند نباید بیرون بیاید که دشمن متوجه بشود. تواضع و تعامل و اخلاص و مردمی بودن و جناحی عمل نکردن و از همه نیروها استفاده کردن، اینها قوت هر دولتی است و هر دولتی که بیشتر به این سمت رفته موفق تر بوده و هر دولتی که کمتررفته، موفقیتی کمتری کسب کرده است.
مسائل نظامی و امنیتی متفاوت از مسائل فرهنگی و اقتصادی و این چیزها است. دولت نمی تواند هیچ چیز را از مردم پنهان کند و مردم نظاره گر لحظه به لحظه تصمیمات دولت ها هستند ولی نمی توان برای مردم مسائل امنیتی و نظامی را هم بیان کرد و اصلا بیان نمی شود و مردم هم دنبال نمی کنند. اینکه سالها سپاه قدس با داعش جنگید و نتیجه اش این شد که داعش به مرز ما نرسید و ما از تمام ضرباتی که داعش به کشورهای مختلف همسایه ایران وارد کرد مصون ماندیم و مردم نتیجه آن را می فهمند و قدردان هم هستند ولی این نیست که بیایند دراین دو ساله ببینند امروز چه کار کرد و هفته بعد چه کار کرد. پس این دو تا دو مقوله جدا از هم هستند.
زمانی که حاج قاسم رئیس سپاه قدس شدند، ارتباطات ما مقداری بیشتر شد و پس از آنکه بیداری اسلامی در منطقه بوجود آمد و در ایران یک اجلاسی پیرامون بیداری اسلامی برگزار شد، در آن جلسات که دکتر ولایتی هم بودند از راهنمایی حاج قاسم خیلی استفاده کردیم. آنجا دیگر ارتباطات ما عملا ارتباطات نزدیک تری شد و همان ارتباطات ادامه پیدا کرد تا روز آخر….
سردار سلیمانی جزء کسانی بود که روان ترین روابط و یا فهم متقابل را با دکتر روحانی داشتند. بهرحال آقای روحانی با توجه به سابقه طولانی که در جنگ داشت و همچنین در دبیرخانه شورای عالی امنیت فعالیت داشته، خودش نسبت به این مسائل صاحب نظر است و طبیعی است که فرق می کند با یک سری آدم ها که در عمرشان این کارها را نکردند و طبیعی است که وقتی بحث می شود، با بعضی موافقت می شود و با بعضی موافقت نمی شود. ما هیچ وقتی اینگونه با مسائل برخورد شخصی و برخورد جناحی نمی کنیم و می گوییم وقتی ایده های مختلف در یک جلسه بیشتر مطرح می شود جمع بندی آن جلسه به واقعیت ها و منافع مردم و کشور نزدیک تر است. به نظر من در دولت سابق کمترین اختلاف دیدگاه را با سردار داشتیم. من بیشتر راجع به دولت دوازدهم صحبت میکنم چون خودم در همه جلسات ومباحث و مکاتبات بودم و اشراف دارم ما کمترین مشکل را با شهید سلیمانی داشتیم و ایشان هم همین طور بود. دردولت قبل خصوصا بعد از تحریمی که ترامپ وارد کرد، خیلی دستمان باز نبود برای اینکه هر کاری که دلمان خواست یا هر کاری که فکر میکردیم می توانیم انجام دهیم.
برنا: از لحظه ای بگویید که خبر شهادت حاج قاسم را دریافت کردید.
در ابتدا از آشنایی خود و شناختی که از سردار سلیمانی داشتید بفرمایید….
واعظی: در سال 96 هنوز دولت دوم شکل نگرفته بود، در یک پرواز باهم بودیم، از تهران تا کرمان راجع به بحث انتخابات خیلی حرف های مهمی بین من و ایشان رد و بدل شد و نکات ایشان را به دکتر روحانی گفتم، این جالب بود که یکساعت ونیم راجع به همه چیز صحبت کردیم
خاطره دیگر اینکه، در دوران احمدی نژاد آقای روحانی مرکز تحقیقات استراتژیک فعالیت داشتند، ایشان از طریق دوستان شنیده بود که می خواهند بودجه مرکز تحقیقات را یک ششم کند. یک پنجشنبه شبی بود تماس گرفتند و آمدند یک جلسه کوچک داشتیم و آقای بانک هم بود. حاج قاسم پرسید که این خبر صحت دارد؟ گفتیم ما هرچه با دولت و سازمان بودجه حرف زدیم گفتند دستور رئیس جمهور است وایشان فکر کرد و گفت خدا بزرگ است و نگران نباشید و من کمک می کنم و کمک کردند.
حاج قاسم روی پای خود ایستاده بود و پله پله بالا آمد و همیشه به اصل خودش برمی گشت و به کسی که در جامعه به کمک او نیاز داشت، یاری می رساند. وقتی که حاج قاسم با فرزند شهیدی روبرو می شدند، احساس می کرد این ها فرزندان برادر خودش است این نگاه فقط به فرزندان شهید و بازماندگان جبهه و جنگ نبود ، حاج قاسم وقتی با مردم عادی هم برخورد میکرد قبل از اینکه از آنها بپرسد دین شما چیست ؟ حجاب شما چیست؟ نماز می خوانید یا نمی خوانید ؟ متعلق به چه فکری هستید چه کسی را قبول دارید یا ندارید؟ به عنوان یک انسان و هموطن و مسلمان وظیفه خودش می دانست که هر کاری که می تواند انجام بدهد.
وقتی که سردار سلیمانی می گفت من فردا صبح می روم و نیستم، آقای روحانی به ایشان سفارش می کرد که خیلی از خودت مراقبت کن.سردار سلیمانی مشخص بود که خیلی آدم نترسی است و با هدفی که برای خودش در نظر گرفته بود با تمام وجود در خدمت هدفش بود. یا مثلا یک دفعه آقای روحانی گفت من هر دفعه در منزل با خانم صحبت می کردم و موضوعی بود و میگفتم که حاج قاسم می خواهد فردا به سفر برود بلا استثناء خانم من برای ایشان صدقه کنار می گذاشت. یک فرد باید خیلی چیزها داشته باشد که این قدر نفوذ کرده باشد در دل مسئولین و خانواده هایشان.
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف